انواع توان در شبکه های توزیع
می دانیم در شبکه های جریان متناوب توان ظاهری که از مولدها دریافت می شود به دو بخش توان مفید و غیر مفید تقسیم می شود . نحوه این تقسیم به شرایط مدار بستگی دارد به این معنی که هر قدر ضریب توان (CosΦ) به یک نزدیکتر باشد سهم توان مفید بیشتر است . این اتفاق در مدارتی رخ می دهد که مصارف اهمی آن بیشتر است .مانند سیستمهای روشنایی یا تولید گرما توسط انرژی برق . اما می دانیم که سهم عمده مصارف شبکه ها را مصرف کننده های (اهمی – سلفی ) دریافت می کنند . مانند الکتروموتورها – ترانسفورماتورهای توزیع – چوکها و .... که درآنها سیم پیچ یا سلف نقش اصلی را ایفا می کند . در سیمپیچها به علت خاصیت ذخیره سازی انرژی الکتریکی بصورت میدان مغناطیسی توان همواره بین شبکه و سلف رد و بدل می شود . سلف در یک چهارم زمان تناوب توان دریافت می کند و در یک چهارم بعدی زمان ، توان را به شبکه پس می دهد . درست است که نتیجه ریاضی این عمل یعنی عدم مصرف انرژی زیرا توان داده شده به سلف با توان دریافت شده از ان برابر است اما در عمل این اتفاق رخ نمی دهد زیرا توان پس داده شده به شبکه امکان استفاده را برای مولد ایجاد نمی کند و این توان در هر حالتی از مولد دریافت شده است . و برای رسیدن به مصرف کننده اهمی – سلفی از شبکه توزیع شامل : سیمها – کابلها و ... عبور کرده است .
نتیجه اینکه سلف توانی را از مولد دریافت می کند اما این توان را به شبکه پس می دهد . این توان قابل استفاده نیست و در مسیر عبور تلف می شود . پس مقدار از توان تلف می شود . مصرف کننده های فوق برای انجام اینکار به توان مذکور نیاز دارند اما این توان برای شبکه مضر است و زیانهای زیر را در پی دارد :
- اضافه شدن جریان مولد و درنتیجه نیاز به مولدهایی با توانهای بیشتر
- چون جریان شبکه زیاد می شود به سیمها و کابلهایی با سطح مقطع بالاتر برای کاهش افت ولتاژ نیاز است که این موضوع هزینه اولیه شبکه را افزایش می دهد .
- اتلاف توان در شبکه های توزیع بصورت حرارت روی می دهد در نتیجه هر کاری کنید نمی توانید از این اتلاف جلوگیری کنید . نتیجه این اتلاف توان ،کاهش ولتاژ مصرف کننده می باشد که این موضع راندمان مصرف کننده را پایین می آورد .
- نمی توان این توان را به مصرف کننده های اهمی سلفی تحویل نداد زیرا کار آنها مختل می شود .
خازن ناجی شبکه های تولید و توزیع
توان هم در خازنها بصورت توان غیر مفید است درست مانند سلفها در یک چهارم پریود موج متناوب ،توان دریافت می کنند و در یک چهارم بعدی توان را تحویل می دهند پس خازنها هم مانند سلفها باعث افرایش توان راکیتو ( غیر مفید ) شبکه می شوند اما اتفاق بامزه زمانی روی می دهد که خازن و سلف با هم در شبکه قرار گیرند .
این دو برعکس هم عمل می کنند . یعنی زمانی که سلف توان می گیرد خازن توان می دهد و زمانی که سلف توان می دهد خازن توان می گیرد . پس توانهای غیر مفید این دو فقط یکبار از شبکه دریافت می شود و در زمانهای بعد بین آنها تبادل می شود بدون اینکه مولد این توان را تحمل کند . پس مصرف کننده های اهمی سلفی توان راکتیو خود را دریافت می کنند و مولد و شبکه توزیع آنرا تولید و پخش نمی کنند زیرا این کار را خازن انجام می دهد . این خازنها از حالا به بعد ، خازنهای اصلاح ضریب توان نام می گیرند و وظیفه آنها تامین توان راکتیو مورد نیاز مصرف کننده های اهمی سلفی است .
اتصال خازن به شبکه
خازنهای اصلاح ضریب توان باید در شبکه بصورت موازی قرار گیرند . برای اینکار در شبکه های تکفاز باید به فاز و نول وصل شوند و در شبکه های سه فاز پس از اتصال بصورت ستاره یا مثلث آنگاه به سه فاز متصل می شوند .
این خازنها باید از انواعی انتخاب شوند که بتوانند دایمی در مدار قرار گیرند پس باید بتوانند ولتاژ شبکه را تحمل کنند در محاسبه خازن از انواعی استفاده می شود که ولتاژ مجاز آنها 15% بیشتر از ولتاژ شبکه باشد .
محاسبه خازن
نقش خازن در شبکه کاهش توان راکتیو مصرف کنند های اهمی – سلفی از دید مولدها است . با این اتفاق ضریب توان مفید به یک نزدیک می شود . پس با کنترل ضریب توان امکان کنترل توان راکتیو وجود دارد . این کار بکمک یک کسینوس فی متر صورت می گیرد . یعنی بکمک کسینوس فی متر می توان دریافت که ضریب توان و در نتیجه توان راکتیو در چه وضعیتی قرار دارد .
دامنه تغییرات ضریب توان (CosΦ) :
خازن مذکور باید برابر نیاز شبکه باشد در غیر اینصورت خود توان راکتیو از مولد دریافت می کند و همچنین سبب افزایش ولتاژ آن می شود . پس باید خازن مطابق نیاز شبکه محاسبه شود .
پرسش : شبکه به چه مقدار خازن نیاز دارد ؟
پاسخ : مقداری که ضریب توان را به یک نزدیک کند . این مقدار خازن خود توان راکتیوی ایجاد می کند که توان راکتیو مصرف کننده اهمی – سلفی را جبران می کند . پس مقدار خازن به مقدار توان راکتیو مدار بستگی دارد . هر قدر این توان قبل از خازن گذاری بیشتر باشد ، اندازه خازن نیز بزرگتر خواهد بود .
با توجه به مطالب گفته شده باید برای محاسبه خازن دو مقدار مشخص شود :
یک – مقدار ضریب توان شبکه قبل از خازن گذاری
دو – مقدار ضریب توان شبکه بعد از خازن گذاری که انتظار داریم شبکه به آن برسد
سه - اندازه توان اکتیو
پس از تعیین این مقادیرمراحل زیر را پی می گیریم . برای مقدار ضریب توان مطلوب مثلا عدد 9/0 مقدار خوبی است . حال دو مقدار ضریب توان داریم یکی ضریب توان شبکه قبل از خازن گذاری و دیگری ضریب توان مطلوب که می خواهیم با گذاردن خازن به آن برسیم . بکمک رابطه زیر مقدار توان راکتیو مورد نظر را که با آمدن خازن تامین می شود محاسبه می کنیم . ( توجه : در خرید خازنهای اصلاح ضریب توان بجای فارد برای تعیین ظرفیت خازن از میزان توان راکتیو آن خازن سخن گفته می شود.)
محاسبه خازن در این مرحله تمام می شود و مقدار توان بدست آمده همان مقدار خازن موردنیاز است .
Q = P . F
425ـ نبایستی حداکثر 2/0 اهم باشد.
426ـ بوخهلتس رله تعیین کننده سطح روغن و حفاظتهای مربوط به سیستم خنک کنندگی.
427ـ رلههای دیفرانسیل و بوخهلتس حفاظتهای اصلی ترانسفورماتور میباشند و رلههای ارت فالت، جریان زیاد و R.E.F به عنوان پشتیبان عمل مینمایند.
428ـ جریانهای اتصال کوتاه و اضافه ولتاژ در اثر امواج سیار و اتصالی در شبکه به خصوص در شینههای پیش روی ترانسفورماتور.
429ـ رله دیفرانسیل یا حفاظت اصلی ترانسفورماتور، مقایسه جریانهای طرفین آن به عهده داشته و عملکرد آن ناشی از عوامل زیر میباشد:
الف) اتصالی در داخل ترانسفورماتور (نظیر اتصال فاز به بدنه، فاز به فاز، اتصال حلقه و یا اتصال بین سیم پیچهای اولیه و ثانویه).
ب) اتصالیهای خارج از ترانسفورماتور بر اثر عوامل خارجی در محدوده حفاظت رله یعنی بین C.Tهای طرفین.
ج) حالتهای کاذب ناشی از اشکال در C.T یا مدارات مربوطه.
430ـ 1ـ رله دیفرانسیل دارای ویژگی قطع سریع، دقت بالا و قدرت تشخیص و تفکیک عیوب واقع شده در محدودة بین C.Tهای دو طرف ترانسفورماتور قدرت میباشد.
2ـ رلههای دیفرانسیل در جریانهای هجومی ترانسفورماتور، عمل نمینماید.
3ـ برای تشخیص فالتهای واقع شده در محدوده C.Tهای دو طرف ترانسفورماتور قدرت، بهترین حفاظت، رله دیفرانسیل میباشد.
431ـ حد فاصل C.Tهای دو طرف ترانسفورماتور قدرت.
432ـ رله دیفرانسیل که مهمترین حفاظت ترانسفورماتور قدرت میباشد زمانی عمل میکند که اتصالی به صورت ارت فالت یا حلقه یا دو فاز و یا به هر نحو دیگر در داخل ترانسفورماتور و یا خارج آن در محدوده C.Tهای طرف فشار قوی و فشار ضعیف صورت گیرد و اگر درست محاسبه و تنظیم شده باشد نبایستی عملکرد کاذب داشته باشد و نحوه عملکرد آن به صورت تفاضلی است، بدین معنی که پس از برابرسازی و هم فاز سازی جریان دو طرف فشار ضعیف و فشار قوی آنها که اختلاف ناچیزی دارد، از قسمت عمل کننده رله عبور میکند که برای موقع فالت خارج از محدوده دیفرانسیل، رله فوق به عمل درنمیآید.
433ـ رله بوخهلتس که از نظر حفاظت و بهرهبرداری حائز اهمیت است.
434ـ در صورتی که در حفاظت ترانسفورماتور، رله دیفرانسیل به کار رود برای تبدیل اتصال ستاره به مثلث ترانسفورماتور و جبران نسبت اولیه به ثانویه (اختلاف زاویهای که ایجاد میشود) بایستی از ترانسفورماتور تطبیق مخصوص استفاده شود.
435ـ برای حذف هارمونیکهای سوم و پنجم است.
436ـ C.Tهای اینترپوز برای دو منظور به کار میرود:
1ـ برابرسازی جریان دو طرف فشار قوی و فشار ضعیف؛
2ـ هم فاز نمودن جریانهای دو طرف، زیرا مثلاً در اتصال YNd11 اختلاف فاز ولتاژی دو طرف برابر 330 درجه میباشد که بایستی این اختلاف فاز توسط C.Tهای فوق اصلاح گردد.
437ـ
438ـ به هنگام جریان دادن ترانسفورماتور، در بطن جریان هجومی که از ترانسفورماتور کشیده میشود، هارمونیکهای زوج بوجود میآید و انرژی این هارمونیکها به اندازهای است که به راحتی رله دیرانسیل را تحریک و باعث عملکرد رله میگردند، در حالی که در این حالت باید ترانسفورماتور بتواند وارد مدار شده و از آن بار گرفته شود و لذا نیاز به تمهیدی است که رلة دیفرانسیل، هارمونیکهای زوج را درنظر نگیرد. به همین منظور در هر رلة دیفرانسیل واحدی به نام هارمونیکگیر تعبیه میشود تا به هنگام وصل ترانسفورماتور، در اثر هارمونیکهای زوج تحریک شده و با باز کردن کنتاکتی که بر سر راه فرمان رله دیفرانسیل دارد، مانع از ارسال فرمان قطع آن شود. البته این ممانعت از ارسال فرمان قطع، موقتی بوده و لحظاتی بعد که از قدرت هارمونیکها کاسته شد و واحد هارمونیک گیر از تحریک خارج گشت، کنتاکت فرعی واقع بر مسیر تریپ بسته میشود و شرایط برای فرمان رلة دیفرانسیل نرمال میگردد.
439ـ برای پایدار نمودن رله و جلوگیری از عملکرد اشتباه آن درخارج از وزن حفاظتی مربوطه.
440ـ رله بوخهلتس.
441ـ بروز یکی از خطاهای زیر در ترانسفورماتور که توسط رله بوخهلتس حفاظت میشود سبب تشکیل گاز و عبور آن از لوله رابط بین ترانسفورماتور و منبع ذخیره روغن شده و به داخل رله بوخهلتس که در این مسیر قرار دارد نفوذ کرده و باعث پایین آمدن سطح روغن در داخل رله میگردد که این عمل موجب پایین آمدن شناورهای رله شده و سبب بستن یا باز کردن کنتاکتهای فرمان میشود و نتیجتاً باعث ایزوله شدن ترانسفورماتور از شبکه میگردد.
خطاها عبارتند از:
1ـ جرقه بین سیمهای حامل جریان
2ـ جرقه بین قسمتهای حامل جریان و هسته آهنی با محفظه روغن
3ـ سوختن هسته
4ـ قطع شدن یک فاز که منجر به ایجاد جرقه میگردد.
442ـ در دو مرحله، مرحلة اول آلارم و مرحلة دوم تریپ
443ـ رله بوخهلتس زمانی عمل میکند که اتصالی در داخل تانک ترانسفورماتور و میان روغن ایجاد شده باشد و جرقه حاصله موجب تجزیه روغن و متصاعد شدن گاز و در صورت اتصال شدید افزایش دمای روغن میشود و حجم روغن سریعاً افزایش یافته و به سمت کنسرواتور بالا میرود. در این مسیر دو حباب شیشهای محتوی جیوه وجود دارد و در صورتی که گاز متصاعد شده که تدریجاً در محفظه بالایی بوخهلتس جمع میشود آنقدر باشد که به سطح روغن محفظه فشار آورده و آن را پایین آورده و حباب شیشهای جابجا شود رله آلارم میدهد (مرحله اول) و اگر مشکل به همین جا ختم نشود، ممکن است حباب شیشهای (محتوی جیوه) مرحلة دوم نیز پایین آمده و تریپ صادر گردد. عمل حباب شیشهای (مرحلة دوم) در اثر حرکت شدید روغن نیز صورت میگیرد. بعد از عملکرد رله بوخهلتس بایستی گازهایی که جمع شده مورد آزمایش قرار گرفته و در خصوص برقدار کردن مجدد ترانسفورماتور تصمیمگیری به عمل آید.
444ـ رله دیفرانسیل یک رله تفاضل سنج است و تفاضل جریانهای طرف فشار قوی و ضعیف از کویل عمل کننده عبور میکند. رله دیفرانسیل باید برای جریانهای ضربهای اتصال کوتاه خارج از زون حفاظتی پایدار بماند و عملکرد کاذب نداشته باشد و نیز در لحظه وصل ترانسفورماتور جریان هجومی که فقط در یک طرف ترانسفورماتور جاری میشود، نبایستی باعث عملکرد رله شود. وجود این ثبات و جلوگیری از عملکرد کاذب رله که به ساختمان و طرح داخلی رله مربوط است، به پایداری رله دیفرانسیل موسوم میباشد.
445ـ احتمال عملکرد کاذب رله دیفرانسیل وجود دارد و دلیل آن بالا بودن جریان هجومی اولیه (Inrush Current) است که چند برابر جریان نامی ترانسفورماتور میباشد.
446ـ در ترانسفورماتورهای قدیمی که فاقد رله دیفرانسیل میباشند جهت کنترل جریان بدنه به زمین، چرخهای ترانسفورماتور قدرت از زمین عایق شده و بدنه فقط از یک نقطه توسط یک رشته سیم زمین میگردد و بر سر راه آن، یک ترانسفورماتور جریان قرار داده و خروجی ترانسفورماتور جریان به یک رلة آمپریک متصل میشود: در این صورت هرگاه که بدنة ترانسفورماتور برقدار شود، این رله تحریک شده و هر دو طرف ترانسفورماتور قدرت را باز میکند. در جایی که از رله دیفرانسیل استفاده شود نیازی به ایزوله کردن ترانسفورماتور از زمین و استفاده از رله بدنه نخواهد بود.
447ـ رله اتصال زمین در هر یک از فیدرهای خروجی، فیدر ترانس و نوترال پست وجود دارد و در صورت بروز اتصال زمین، این رلهها تحریک میشوند و تنظیمات آنها طوری است که رله اتصال زمین فیدر خروجی، سریعتر قطع میکند و رلههای اتصال زمین فیدر ترانس و نوترال، به ترتیب در نوبت قطع میایستند. اما یک سری اتصال زمینهای کم آمپر نظیر نشتیها که هیچ یک از این رلهها را تحریک نمیکند، در برگشت به شبکه از طریق نوترال، باعث گرم شدن بوبین نوتر میگردد. وظیفه رلة حفاظت نوترال، آن است که این نشتیها را تشخیص داده و در مدت طولانیتری ترانسفورماتور قدرت را قطع نماید تا از سوختن ترانسفورماتور زمین جلوگیری شود.
448ـ رله اتصال بدنه زمانی عمل میکند که اتصالی در داخل و یا روی تانک و بوشینگهای ترانسفورماتور قدرت روی داده باشد. پس از عملکرد رله مزبور باید اطراف ترانسفورماتور و نیز سطح بالای ترانسفورماتور و بوشینگها دقیقاً بررسی گردد و در صورتی که محل اتصالی مشخص شود، پس از رفع عیب میتوان ترانسفورماتور را در مدار قرار داد.
449ـ رله R.E.F (رله اتصال زمین محدود شده) هم در طرف سیم پیچ فشار قوی و هم در طرف سیم پیچ فشار ضعیف ترانسفورماتور قدرت قرار میگیرد و هدف از نصب این رله حفاظت بخشی از سیم پیچهای ترانسفورماتور و نیز کابل یا باسباری است که در محدوده C.Tهای مربوط به این رله قرار دارند میباشد و نوع عملکرد رله مثل رله دیفرانسیل بوده و بر مبنای تفاضل جریانهای طرفین عمل میکند و برای اتصالیهای خازن از زون رله عکسالعمل نشان نمیدهد.
450ـ از برقگیر استفاده میشود.
451ـ از رله اورکارنت یا اضافه جریان استفاده میگردد.
452ـ شاخکهای روی بوشینگهای ترانسفورماتور تا اندازهای کار برقگیر را انجام میدهند و حفاظت بوشینگها و سیم پیچهای ترانسفورماتور را بر عهده دارند. در مواقعی که امواج اضافه ولتاژ به ترانسفورماتور میرسند، بین شاخکها جرقه زده و موج سیار شکسته میشود. اشکال عمدة این میلهها در مقایسه با برقگیرها، سرعت عمل کم آنها است.
453ـ رله O/C و E/F در طرف فشار قوی اولاً در مقابل اضافه جریان و اورلود شدن ترانسفورماتور نقش حفاظتی دارند و ثانیاً برای اتصالیهای فازی خارج از ترانسفورماتور که به صورت جریان زیاد و نیز برای اتصالیهای داخل ترانسفورماتور به عنوان Back.Up عمل میکنند.
454ـ از آن جایی که جریان اتصالی با زمین از نوترال به شبکه باز میگردد و بوبین نوتر در مسیر این جریان قرار دارد، در صورت تداوم اتصالی، این بوبین در معرض خطر قرار میگیرد و چون بوبین نوتر به لحاظ حرارتی فقط تا مدت معینی میتواند جریان اتصالی را تحمل نماید، لذا تنظیمات رله نوترال و حتی رله حساس نوترال (Sensetive Earth Fault) به گونهای است که پیش از آسیب رسیدن به بوبین نوتر، ترانسفورماتور قدرت و ملحقات آن را از مدار خارج نماید.
455ـ عدم عملکرد صحیح تپ چنجر باعث ایجاد قوس و در نتیجه تجزیه روغن تپ چنجر شده و موجب میشود که حفاظت بوخهلتس تانک تپ چنجر عمل کرده و ترانسفورماتور را از مدار خارج نماید.
456ـ جریان کار این رله معمولاً معادل 4/1 برابر جریان نامی ترانسفورماتور تنظیم میشود.
457ـ 1ـ رله جریان زمان معکوس
2ـ رله جریانی با قطع لحظهای
3ـ رله جریانی زمان معین
4ـ رلههای زمان معکوس با قطع لحظهای
458ـ رله دیفرانسیل، رله بوخهلتس ترانسورماتور قدرت، رله بوخهلتس ترانسفورماتور داخلی، رله بوخهلتس بوبین نوتر، رله ترموستات ترانسفورماتور قدرت، رله بوخهلتس رگولاتور، رله R.E.F و E/F.
459ـ بر اثر عبور جریان زیاد و نیز رم شدن بیش از حد روغن و سیم پیچ، این رلهها عمل نموده و در مرحله اول باعث به کار افتادن پمپ و فنها میشود و در صورتی که درجه حرارت باز هم افزایش یابد، موجب آلارم و قطع ترانسفورماتور میگردند.
460ـ سوپاپ اطمینان یا دریچه انفجار نقش مهمی در حفاظت ترانسفورماتور بازی میکند به طوری که اگر اتصال کوتاهی در داخل ترانسفورماتور پیش بیاید جرقه ایجاد میشود و به طور ناگهانی مقدار زیادی روغن تجزیه شده و گاز ناشی از آن صدمات قابل توجهی را وارد خواهد کرد. در این موقع دریچه باز شده و ضمن خروج روغن، فرمان قطع به بریکر ترانسفورماتور داده و از آسیبهای بیشتر جلوگیری خواهد نمود.
461ـ در موقعی که اتصالی در داخل ترانسفورماتور پدید آید بر اثر انبساط شدید گازهای تولید شده، قسمتهای آسیبپذیر از جمله بوشینگها ترکیده و روغن مشتعل شده به بالای ترانسفورماتور پاشیده میشود. آتش به وجود آمده باعث به کار افتادن دتکتورهایی میگردد که در بالای ترانسفورماتورها تعبیه شدهاند که در نتیجه آن، فرمانی الکتریکی باعث پایین آوردن وزنهای میشود که در جعبه آتش خاموش کن قرار دارد و پایین آمدن وزنه سبب باز کردن دریچه روغن ترانسفورماتور شده و گاز نیتروژن که در کپسول قرار دارد با فشار از قسمت پایین ترانسفورماتور وارد ترانسفورماتور شده و پس از طی مسافت داخل ترانسفورماتور از قسمت ترکیده شده روی آتش بالای ترانسفورماتور ریخته و موجب خاموش شدن آتش میشود. ضمناً شیر یک طرفه که در مسیر رله بوخهلتس و کنسرواتور قرار دارد و در اثر جاری شدن سریع روغن بسته شده و مانع ریختن روغن کنسرواتور به بیرون میشود.
462ـ این رله در صورت بروز اتصالیهای شدید به صورت آنی عمل مینماید.
463ـ در صورت بروز اتصالیهای شدید فاز با زمین، به صورت آنی عمل مینماید.
464ـ در صورت بروز اتصالیهای فازها در شبکه با تأخیر زمانی لازم و هماهنگ شده با سایر رلههای حفاظتی، عمل مینماید.
465ـ این رله نسبت به جریانهای اتصال زمین کم، نظیر جریانهای نشتی حساس میباشد، ولی عملکرد آن با تأخیر نسبتاً طولانی صورت میگیرد.
466ـ این رله با تغییر ضریب قدرت عمل مینماید.
467ـ در صورت افزایش ولتاژ نسبت به حد تنظیم شده عمل مینماید.
468ـ این رله در مسیر فرمان رله اصلی قرار گرفته و از طریق آن کویل قطع دیژنکتور تحریک میگردد.
469ـ سیستم (Automatic Voltage Regulator) A.V.R که شامل چند رله میباشد.
470ـ رله کنترل سطح روغن (Oil Level Relay)، سطح روغن در تانک رزروار را زیر نظر دارد و با رسیدن روغن به زیر حد تنظیمی، عمل مینماید.
471ـ تفاوت اساسی این رلهها در این است که رله جریانی جهتی، به جریانی که در جهت تنظیمی آن است، اجازه عبور میدهد. به عبارت دیگر این رله نه فقط نسبت به مقدار جریان حساس است بلکه نسبت به جهت آن نیز حساسیت دارد.
472ـ نوع مغناطیسی این رله از یک سیم پیچ و یک صفحه مدور و اجزاء دیگری ساخته شده است. زمانی که اتصال کوتاه بروز میکند، جریان زیادی ایجاد میشود و متناوباً شاری از صفحة متحرک آن میگذرد و باعث دوران آن و قطع مدار میشود. در این رله با افزایش جریان، زمان قطع کاهش پیدا میکند.
473ـ رلههای جریانی زمان معکوس که به عامل لحظهای نیز مجهز هستند به رلههای I.D.M.T موسوم میباشند و برای حفاظت خطوط انتقال بلند و خطوط تغذیه کننده ترانسفورماتورها، و در مواقعی که جریان اتصال کوتاه زیاد است، استفاده میشود.
474ـ رله اورکارنت به کار رفته در شبکه معمولاً از نوع Inverse (معکوس) است و معمولاً اجازه عبور جریان تا 3/1 برابر جریان نامی شبکه را میدهد.
475ـ رله راهانداز امپدانسی؛ زیرا که این نوع رلهها از هر دو پارامتر جریان و ولتاژ برای سنجش استفاده میکنند و امپدانس به دست آمده، مشخصة مطمئنتری برای تصمیمگیری رله محسوب میشود.
476ـ بله.
477ـ خیر، زیرا فقط در محدودة خود عمل میکند.
478ـ اشکال این رله این است که چون زمان تنظیمی آن مقدار ثابت و معینی است این رله برای فالتهای شدید و برای فالتهای خفیف به یک صورت عمل میکند، در حالی که از رله O/C انتظار میرود که در هنگام فالت شدید سریعتر عمل نماید و نیز در عیوب گذرا و آنی، فرصت دهد که با از بین رفتن عیب، بریکر بیمورد قطع نگردد اشکال عمده دیگر این رله در سوئیچینگ و کلیدزنی فیدرها است. چون در این مواقع که آمپر اولیه ناشی از (Inrush Current) دفعتاً زیاد بوده و کند پایین میآید مکانیسم رله فرصت ریست شدن را پیدا نکرده و موجب عملکرد رله و قطع فیدر میگردد.
479ـ 1ـ رله اورکارنت برای فازها
2ـ رله ارت فالت
481ـ تنظیم زمانهای فیدرهای خروجی و باس کوپلر و فیدر ترانس 20 کیلو ولت و فیدر 63 کیلو ولت به صورت پشت سر هم و با فاصله زمانی صورت میگیرد. بدین معنی که در پایینترین سطح، زمان فیدرهای خروجی و سپس زمان رله باس کوپلر و پس از آن زمان رله فیدر ترانس 20 کیلو ولت و سپس رله بطرف 63 کیلو ولت تنظیم میگردد. به این ترتیب، برای فالتها و جریانهایی که رلهها را تحریک میکند ابتدا رله فیدر اتصالی شده باید عکسالعمل نشان داده و عیب را جدا نماید. اگر فیدر عمل ننمود رله باس کوپلر باید عمل کرده و فالت را از روی ترانسفورماتوری که فالت روی فیدرهای مربوط به آن قرار ندارد پاک نماید و چنانچه باس کوپلر باز نشد رله فیدر ترانس 20 کیلو ولت ترانسفورماتور (که فالت روی فیدر مربوطه آن قرار دارد) باید عمل نموده و کلید مزبور را باز نماید. اگر رله فوق نیز عمل نکند باید رله طرف 63 کیلو ولت بریکر مربوطه را باز کند.
481ـ در رلههای زمان معکوس عملکرد رله طوریست که برای جریانهای کم، زمان بیشتر و برای فالتهای شدید، زمان خیلی کم برای عمل قطع صرف میکند. مضافاً این که در کلیدزنی فیدرها، رله پایدار مانده و با از بین رفتن جریان هجومی (Inrush Current)، رله خود بخود ریست میگردد.
482ـ در ابتدای خط نصب میگردد.
483ـ اثر هارمونیکهای فرد که باعث تحریک غیرلازم رله میشود.
484ـ رله دیفرانسیل، رله ترمیک (برای بدنه، روغن و سیم پیچ) و رله جریان زیاد زمانی.
485ـ بله، اما با تأخیری که بستگی به شدت اتصالی ندارد.
486ـ به زمان تنظیمی روی رله بستگی دارد.
487ـ بله، زیرا رلة اورکارنت یک رله اور لود نیز میشود.
488ـ سیستم زمین عبارت است از مجموعه تجهیزاتی که درون زمین نصب میشوند تا یک شبکه زمین مناسب و با مقاومت کم و در حد صفر برای شبکه ایجاد کنند. روشهای ایجاد سیستم زمین عبارتند از:
1ـ نصب الکترود میلهای در زمین
2ـ نصب صفحه زمین (در چاه)
3ـ شبکه توری (mesh) زمین
489ـ برای این که اگر تغذیه AC در اثر بیبرق شبکه و یا عامل دیگر قطع شود عمل قطع و وصل دیژنکتورها و عملکرد رلههای حفاظتی با نبودن AC به مخاطره نیفتد.
490ـ 1ـ حفاظت ارت فالت 2ـ حفاظت آندر ولتاژ 3ـ حفاظت اضافه ولتاژ
491ـ آلارم 63 kv Inter Trip به معنی آن است که رلهها و حفاظت مربوط به طرف 63 کیلو ولت عمل نموده و در نتیجه دیژنکتور 20 کیلو ولت باز شده است و آلارم 20 kv Inter Trip به مفهوم آن است که حفاظتهای مربوط به طرف 20 کیلو ولت ترانسفورماتور قدرت عمل کرده و باعث Trip طرف 63 ترانسفورماتور و باز شدن کلیدهای 20 و 63 کیلو ولت گشته است.
492ـ 1ـ حفاظت آندر ولتاژ و اور ولتاژ که معمولاً به صورت 220 V AC Failure میباشد.
2ـ حفاظت به وسیله فیوز اتوماتیک در مقابل اتصالیهای فازی
3ـ حفاظت با رله با تغذیه D.C جهت اعلام قطع A.C
493ـ ممکن است کلیدهای AC قطع شده باشد.
494ـ علتش سوختن فیوزهای مربوط به ترانسفورماتور ولتاژ میباشد که برای پاک شدن آلارم باید فیوزها را تعویض، و در صورتیکه در مدار مربوطه، اتصالی رخ داده است، عیب را برطرف نمود.
495ـ روشن بودن این اندیکاتور روی تابلو فرمان نشان میدهد که وضعیت قرار گرفتن کلید کنترل نسبت به وضعیت دیژنکتور (یا سکسیونر) حالت درستی ندارد یعنی اگر کلید کنترل در حالت وصل باشد و دیژنکتور عملاً قطع باشد لامپ روشن میشود و نشان میدهد که حالت وصل (کلید کنترل) و قطع دیژنکتور نسبت به هم حالت متضاد دارند.
496ـ برقگیر یک دستگاه حفاظتی در مقابل ولتاژ زیاد میباشد و در سیستم انتقال نیرو برای حفاظت تجهیزات پس عموماً و برای حفاظت ترانسفورماتور قدرت خصوصاً در مقابل اضافه ولتاژهیا ناشی از تخلیه الکتریکی ابرهای باردار روی سیمهای انتقال و پست فشار قوی و نیز اضافه ولتاژهای قطع و وصل دیژنکتورهای شبکه انتقال بکار میرود. برقگیرها معمولاً در ابتدای ورودی خطوط انتقال به پست و ورودی ترانسفورماتور قدرت قرار داده میشوند.
497ـ برقگیر در پستهای فشار قوی معمولاً در ابتدای خطوط و همچنین در طرفین ترانسفورماتورهای اصلی و یا راکتورها قرار میگیرند.
498ـ الف) با نصب سیم گارد ب) میلة برقگیر ج) نصب برقگیر
499ـ بله و این به خاطر نبودن فاصله هوایی در این گونه برقگیرها است.
500ـ حداقل ولتاژ نامی برقگیر در شبکه زمین شده تقریباً برابر 80٪ ولتاژ خط انتخاب میشود.
501ـ برقگیر آرماتور، برقگیر لولهای، برقگیر با فنتیل، برقگیر سیلیکون کارباید و برقگیر متال اکساید.
502ـ دستگاه تطبیق امپدانس شامل سیم پیچ، برقگیر و ترانسفورماتور تطبیق امپدانس میباشد.
503ـ P.L.C مخفف Power Line Carrier به معنای خط فشار قوی حامل امواج مخابراتی است و توسط آن میتوان سیگنالهای مخابراتی را به منظور کنترل و نظارت از راه دور و یا حفاظت شبکه به نقاط دیگر شبکه ارسال نمود و متقابلاً سیگنالهای مشابه را دریافت کرد. علاوه بر سیستم P.L.C میتوان به سیستمهای مخابراتی دیگر چون ماکروویو، بیسیم و ... اشاره نمود.
504ـ یک سیستم P.L.C شامل ترمینال P.L.C (شامل تقویت کنندهها، فیلترها و دستگاههای گیرنده ـ فرستنده) و سیستم کوپلاژ (شامل خازن کوپلاژ، موجگیر یا لاین تراپ و دستگاه تطبیق امپدانس) میباشد.
505ـ 1ـ روش فاز به زمین: این روش از سایر روشها ارزانتر ولی دارای نویز زیادی است.
2ـ روش فاز به فاز: هزینة این روش دو برابر حالت قبلی ولی دارای نویز کمتر و ضریب اطمینان بالاتری است.
3ـ روش کوپلاژ به دو فاز از دو خط هم مسیر.
4ـ روشهای دیگر مانند اتصال به سه فاز.
506ـ 1ـ ارتباطات تلفنی بین پست، نیروگاه و دیسپاچینگ؛
2ـ انتقال اطلاعات (Data) که به دو صورت میباشد:
الف) به صورت آنالوگ یا پیوسته مانند مقدار تولید نیروگاهها به مگاوات و ولتاژ خروجی به کیلوولت.
ب) به صورت حالتهای سوئیچینگ یا ناپیوسته یا دیجیتال مانند باز و بسته شدن بریکرها.
3ـ حفاظت خطوط و دستگاهها (Tele Protection)
507ـ عبارت S.C.A.D.A از کلمات Supervisory Control And Data Acquisition System گرفته شده است و به معنی سیستم کنترل نظارتی و اخذ اطلاعات میباشد. در این سیستم اطلاعات مورد نیاز برای کنترل و نظارت بر سیستم (مانند یک شبکه قدرت) از راه دور اخذ شده و درمرکز کنترل در دسترس دیسپاچر قرار میگیرد.
508ـ 1ـ افزایش دقت در انجام مانورها و تصمیمگیری به هنگام وقوع حوادث و اجرای عملیات؛
2ـ افزایش سرعت انجام مانورها و عملیات شبکه و کاهش زمان خاموشی؛
3ـ نیاز کمتر به نیروی انسانی و کاهش خطای نیروی انسانی؛
4ـ دسترسی به اطلاعات پستها و شبکه بطور همزمان و دقیق و امکان ارائه آمار و گزارشهای مورد نیاز؛
5ـ کاهش هزینههای بهرهبرداری.
509ـ در سیستمهای اسکادا به هر یک از مقادیری که اندازهگیری میشوند مانند مگاوات، مگاوار، کیلو ولت، شدت جریان یا آمپر یک خط و ... یک نقطه آنالوگ گفته میشود مانند شدت جریان یک فیدر KV20، این مقادیر در یک محدوده خاص، هر مقداری میتوانند داشته باشند و به صورت پیوسته هستند.
510ـ به هر یک از وضعیتهای موجود در پست، یک نقطه Status گویند مانند وضعیت یک سکسیونر که میتواند باز یا بسته باشد یا وضعیت یک رله که میتواند در حالت Normal یا Alarm باشد.
511ـ سیستمهای اسکادا معمولاً دارای 3 بخش کلی هستند:
1ـ تجهیزات اندازهگیری از راه دور در داخل پست که به تله متری معروف هستند شامل R.T.U و مارشالینگ راک و نیز ترانس دیوسرها و رلهها.
2ـ تجهیزات و محیط مخابراتی برای انتقال اطلاعات و دادهها بین پست و مرکز دیسپاچینگ.
3ـ تجهیزات مرکز دیسپاچینگ شامل سختافزارها و نرمافزارها.
512ـ R.T.U مخفف کلمات Remote Terminal Unit است و به پایانههای دور دست یا تابلوهایی گفته میشود که اطلاعات پست را از طریق کانالهای مخابراتی به مرکز دیسپاچینگ انتقال داده و فرامین کنترلی را از مرکز دیسپاچینگ دریافت کرده و به تجهیزات پست از قبیل بریکرها و Tap Changer اعمال میکند.
513ـ نقاط کنترلی مورد نیاز عبارتند از: کلیدهای فشار قوی و متوسط (KV63 و KV20)، کلیدهای دو طرف ترانسفورماتور، فیدرهای KV20 خروجی پست، کلید کوپلاژ، فیدر خازن، Tap Changer، وضعیتهای ترانسفورماتور شامل Raise/Lower، Auto/Manual، Master/Slave، Parallel/Independent و در بعضی از سیستمها رله Lock out و ریست کردن این رله.
514ـ وضعیتهای مورد نیاز عبارتند از: وضعیت کلیة بریکرها، سکسیونرها، فیدرهای خازن، تپ چنجر ترانسفورماتور، In/out کلیدهای کشویی، وضعیت کلید Local/remote و نیز وضعیت آلارمها و رلهها.
515ـ مقادیر مورد نیاز عبارتند از: مگاوات، مگاوار خطوط KV63، ولتاژ خطوط KV63، مگاوات و مگاوار ترانسفورماتورها، ولتاژ ترانسفورماتورها، ولتاژ باسبارهای 63 و 20 کیلو ولت، جریان فیدرها، مقدار تپ ترانسفورماتورها، .
516ـ عبارت Modem از کلمات Modulator و Demodulator اخذ شده است. در ارسال اطلاعات پستها به مرکز دیسپاچینگ از طریق خطوط مخابراتی اطلاعات به صورت دیجیتال از R.T.U به مودم داده شده و از طریق کانال مخابراتی ارسال میشود همچنین فرامین دریافتی از مرکز به مودم وارد شده و به R.T.U انتقال داده میشود.
517ـ در سیستمهای اسکادا برای افزایش قابلیت اطمینان سیستم در بخشهای مهم سیستم ازدو سیستم مشابه از نظر سختافزاری و نرمافزاری استفاده میشود تا در صورت بروز اشکال برای یکی از سیستمها، سیستم دیگر در مدار آمده و با انجام کار وقفهای در عملکرد سیستم بوجود نیاید سیستمی را که در حال کار است On Line و سیستم دیگر که به صورت آماده میباشد را Stand by یا Available گویند.
518ـ توسعه روزافزون و گسترش شبکه سراسری برق، باعث شد تا طرح ایجاد دیسپاچینگهای ملی و منطقهای به اجرا درآید. در این طرح دیسپاچینگ ملی یا S.C.C (System Control Center) به عنوان دیسپاچینگ مادر، افزون بر امر برنامهریزی و کنترل نیروگاههای بزرگ و بهرهبرداری اقتصادی از کل شبکه به هم پیوسته، وظیفه کنترل فرکانس و هماهنگی و نظارت بر دیسپاچینگهای منطقه یا (Area Operating Center) A.O.C را بر عهده دارد. دیسپاچینگهای شمال یا تهران (محل استقرار تهران)، شمال غرب (محل استقرار تبریز)، شمال شرق (محل استقرار مشهد)، مرکزی (محل استقرار اصفهان)، جنوب غرب (محل استقرار اهواز) و جنوب شرق (محل استقرار کرمان) به عنوان دیسپاچینگهای منطقهای، وظیفه کنترل شبکه زیر پوشش منطقه خود را به عهده دارند.
در شرکتهای برق منطقهای نیز مراکز دیسپاچینگ فوق توزیع وظیفه راهبری و کنترل شبکه فوق توزیع را با هماهنگی دیسپاچینگ منطقهای ذیربط بر عهده دارند.
519ـ در حال حاضر بر اساس طراحی انجام شده 9 مرکز دیسپاچینگ فوق توزیع درنظر گرفته شده است که همگی زیر نظر و با هماهنگی مرکز اصلی دیسپاچینگ فوق توزیع (در ساختمان مرکزی برق تهران واقع در سعادتآباد) فعالیت خواهند کرد. این مراکز عبارتند از: مرکز کرج جهت پوشش منطقه کرج، مرکز قم جهت پوشش منطقه قم، مرکز دوشان تپه جهت پوشش منطقه جنوب شرق تهران، مرکز آزادگان جهت پوشش منطقه جنوب غرب تهران، مرکز ری شمالی جهت پوشش منطقه ورامین، مرکز تهران پارس جهت پوشش منطقه دماوند، فیروزکوه و بخشی از شرق تهران، مرکز شوش جهت پوشش منطقه مرکزی تهران، مرکز نمایشگاه جهت پوشش منطقه شمال غرب تهران و مرکز مصلی جهت پوشش منطقه شمال شرق تهران.
520ـ هر کدام از مراکز جدید دیسپاچینگ فوق توزیع دارای دو دستگاه کامپیوتر Server اصلی به عنوان Scada Server و دو دستگاه Server به عنوان Communication و دو دستگاه به عنوان ایستگاه کاری یا Work Station برای کار دیسپاچرها و یک ایستگاه کاری به عنوان Engineering Work Station برای انجام فعالیتهای مهندسی و نرمافزاری مرکز و یک کامپیوتر به عنوان Office میباشد. هر یک از Work Stationها دارای 2 دستگاه مانیتور 20 اینچ و یک کامپیوتر صنعتی است.
521ـ در مورد مراکز ساخت شرکت کرمان تابلو، یعنی مراکز ری شمالی، دوشان تپه و آزادگان، از سیستم عامل Windows NT استفاده شده و نرمافزار آن توسط کارشناسان شرکت سازنده طراحی و تهیه گردیده است. در مورد مراکز ساخت شرکت متن نیرو یعنی تهران پارس، مصلی، شوش و نمایشگاه از سیستم عامل Qunix استفاده شده و از نرمافزار متعلق به شرکت Repas AEG استفاده گردیده است. پروتکل ارتباطی بین مراکز دیسپاچینگ فوق توزیع و R.T.Uها نیز بر اساس استاندارد IEC 870-5-101 میباشد و نحوه ارتباط پستها با مرکز بصورت نقطه به نقطه و سرعت انتقال اطلاعات بین R.T.U با مرز baud600 است. این سیستمها در صورت تغییر وضعیت (Change of Status) یا تغییر مقادیر (Change of Measurand) وضعیت جدید یا مقدار جدید را به مرکز دیسپاچینگ ارسال میکنند و هر 10 تا 15 دقیقه یکبار نیز، تمام مقادیر و وضعیتها اسکن شده و به مرکز ارسال میشود.
522ـ هر اتفاق یا حادثه در سیستم که باعث تغییر وضعیت یکی از نقاط در پست شود یک Event است به آن دسته از رویدادها یا Eventها که بایستی به دیسپاچر اعلام شود تا وی عکسالعمل و اقدام مناسب در قبال آن نشان دهد، آلارم (Alarm) گفته میشود. آلارمها علاوه بر اینکه در فایل مربوطه ثبت میشوند میتوانند منجر به فعالیتهای دیگری نظیر چاپ شدن روی پرینتر، ایجاد آلارم صوتی و چشمک زدن نقطه مربوطه بر روی صفحه نمایش شوند.
523ـ هر یک از مراکز فرعی، اطلاعات پستهای تابعه و تحت پوشش خود را از طریق R.T.Uها و خطوط مخابراتی دریافت میکنند و سپس اطلاعات هر مرکز دیسپاچینگ فوق توزیع از طریق خطوط فیبر نوری به مرکز اصلی دیسپاچینگ فوق توزیع تهران (T.R.D.C) واقع در ساختمان مرکزی برق تهران انتقال مییابد و این مرکز ضمن دسترسی به تمامی اطلاعات پستها، قابلیت ارسال فرمانهای تعریف شده برای آن را دارا میباشد.
524ـ فرامینی که از مراکز دیسپاچینگ بوسیلة کامپیوتر و توسط کانالهای مخابراتی از قبیل P.L.C و یا کابل به R.T.U ارسال میگردد توسط R.T.U پردازش شده و اعمال زیر را انجام میدهد:
1ـ انتقال دهندة فرمان قطع و وصل از مرکز کنترل به پست.
2ـ نشان دهنده مقادیر دستگاههای اندازهگیری در مرز کنترل (ولتاژ، جریان و...).
3ـ نمایش دهندة وضعیت کلیدها (قطع و یا وصل) و آلارمها در مرکز کنترل.
525ـ ارتباط پایانه با مرکز کنترل تنها یک ارتباط مخابراتی است در حالی که ارتباط پایانه با فرآیند تحت کنترل با توجه به سیگنالها (دیجیتال، آنالوگ و...) متفاوت است.
526ـ معمولاً جمعآوری سیگنالهای ورودی و خروجی مورد نیاز پایانه در تابلوی مارشالینگ راک صورت میپذیرد.
527ـ بخش اول: وظیفه حفاظت و تطبیق سیگنالها
بخش دوم: شامل کارتهای I/O (ورودی / خروجی) استاندارد جهت دریافت و یا ارسال سیگنال است.
بخش سوم: قسمت مخابراتی پایانه است که جهت ارتباه راه دور به کار رفته و علاوه بر آن ارتباط اجزاء گسترده و پیرو پایانه را با بخش مرکزی برقرار میسازد.
بخش چهارم: قسمت هوشمند پایانه است که ارتباط کل سیستم و پردازش داده را بر عهده دارد.
بخش پنجم: شامل تجهیزات جانبی است جهت ارتباط کاربر با سیستم (تست و عیبیابی)
528ـ 1ـ P.L.C 2ـ سیستمهای رادیویی طیف گسترده
3ـ کابل مخابراتی 61 زوجی 4ـ مایکرو ویو
5ـ فیبر نوری 6ـ Leased Line یا کابلهای مخابراتی اجارهای
7ـ سیستمهای ماهوارهای (در حال حاضر در برق تهران استفاده نمیشود).
529ـ نقاط (Points) مختلف فرآیند تحت کنترل توسط کابلهایی از محوطه (Field) به تابلوی مارشالینگ راک (M.R) میآید و از آنجا به ترمینالهای ورودی/خروجی پایانه متصل میشود که این نقاط شامل تغییر وضعیت کلیدها، سکسیونرها، آلارمها یا ورودیهای اندازهگیری (Measurand) و فرمانهای کنترل Close/Trip، Raise/Lower، On/Off و... میباشد.
530ـ فیبر نوری تکنولوژی جدیدی برای انتقال اطلاعات و ارسال دیتا است، به خصوص در مواقعی که حجم زیاد اطلاعات و مسافتهای طولانی درنظر باشد. به طوری که از هر تار فیبر نوری میتوان 120000 کانال مخابراتی که برابر با 10 گیگابایت در ثانیه است را ارسال نمود. انتقال اطلاعات توسط نور لیزر و با استفاده از ترمینالهای نوری و از طریق تارهای فیبر نوری به مسافتهای طولانی منتقل میشود، به طوری که برد سیگنالها تا مسافت 160 کیلومتر بدون تکرار کننده نیز میرسد.
ماده اولیه فیبر نوری از دی اکسید سیلیس تشکیل شده است که همان ماده اولیه شیشه است و برای افزایش یا کاهش ضریب شکست نور از موادی مثل اکسید ژرمانیوم یا اکسید فلوئور استفاده میشود. فیبر نوری از سه بخش عمده تشکیل شده است:
1ـ Core
2ـ Cladding
3ـ Coater
Core انتقال دهندة نور و Cladding منعکس کنندة نور میباشد. Coater یک روکش لاستیکی است که از Core و Cladding محافظت مینماید.
531ـ هدف از به کارگیری شبکه فیبر نوری در برق تهران، دریافت اطلاعات از نیروگاهها و پستهای در دست بهرهبرداری، ضرورت اتوماسیون شبکه توزیع و فوق توزیع به خصوص در مناطق حساس شبکه و جلوگیری از خاموشیهای ناخواسته، برنامهریزی دقیق به منظور بهرهبرداری صحیح از پستها و نیروگاهها، اعمال هماهنگی و کنترل فرکانس شبکه چه در بخش تولید و چه در بخش انتقال، برقراری ارتباط بین دیسپاچینگ فوق توزیع اصلی با سایر دیسپاچینگهای فرعی، برقراری ارتباطات محدودة برق تهران به منظور پوشش مخابراتی و اتصال آنها به کلیه دیسپاچینگهای منطقهای و دیسپاچینگ ملی و در نهایت افزایش بهرهوری از طریق انتقال اطلاعات میباشد.
532ـ 1ـ تست ارسال اطلاعات از هر یک از تجهیزات یا مارشالینگ راک: در این مرحله برای هر یک از تجهیزات، قطع و وصل و خارج کردن تجهیزات از محل خود انجام میگیرد و ارسال اطلاعات در مارشالینگ راک تست میشود.
2ـ تست ارسال اطلاعات از مارشالینگ راک تا مرکز دیسپاچینگ: در این مراحل فرامین از مارشالینگ راک به صورت دستی ارسال میگردد و بایستی در مرکز دیسپاچینگ همان فرمانها دریافت گردد.
3ـ تست ارسال اطلاعات از تأسیسات تا مرکز دیسپاچینگ (تست واقعی): در این مرحله قطع و وصل هر یک از تأسیسات در پست انجام میشود. علائم و اندیکاتورهای عمل کرده در پست با مرکز دیسپاچینگ تست میشود.
533ـ هدف از سیستم رادیو ترانک بهبود کیفیت ارتباطات مورد نیاز در شبکه مخابراتی و بیسیم با درنظر گرفتن حداقل تداخل، ایجاد قابلیت دسترسی به کانال به شکل بهینه در موارد ضروری و در کوتاهترین زمان و مدیریت بر شبکه بیسیم است. ترانکینگ عبارت است از اختصاص خودکار و پویای تعداد محدودی کانال رادیویی به تعداد زیادی استفاده کننده و این کانالها در یک سیستم ارتباطی رادیو ترانک، سیستم به صورت هوشمند، کاربران را با کانالهای آزاد تغذیه میکند. در پروژه رادیو ترانک برق تهران این سیستم در باند فرکانس U.H.F به طور کامل جایگزین شبکه بیسیم فعلی خواهد شد.
534ـ 1ـ دسترسی سریع
2ـ کارایی طیفی که مبتنی بر دو عامل است الف: همه استفاده کنندگان به صورت مشترک از تمام کانالهای موجود در سیستم استفاده میکنند. ب: تا هنگام وجود تقاضای ارتباط، هیچ کانالی آزاد باقی نمیماند و سیستم کنترل به محض وصول تقاضای سرویس کانالهای آزاد را اختصاص میدهد.
3ـ کاهش و حذف سطح داخل: استفاده انحصاری رادیو ترانک از فرکانسها، تداخل هم کانال را حذف میکند.
4ـ بهبود مشخصههای عملکرد سیستم، از قبیل کاهش زمان انتقال متوسط برای یک کانال
5ـ ویژگیهایی از قبیل امکان برقراری سطوح اولویت دهی، اعلام خروج از برد پوشش، تلاش مجدد برای برقراری ارتباط هنگام اشغال بودن سیستم و بالا بودن قابلیت اطمینان سیستم.
535ـ در این سیستم کاربران چون کانال را به صورت انحصاری بکار میبرند فقط مکالمه مربوط به خود را خواهند شنید و در بقیه زمانها غیرفعال هستند و با توجه به انتخاب تصادفی کانال توسط سیستم ترانک، شنود ارتباطی صوتی گروه یا شخص خاص از کاربران برای کاربر غیرمجاز دشوار است.
333ـ استفاده از رله بوخهلتس، خاص ترانسفورماتورهای روغنی است و بنابارین در ترانسفورماتورهای خشک، دلیلی برای استفاده وجود ندارد. در اینگونه ترانسفورماتورها، برای آشکار نمودن اشکالات داخلی ترانسفورماتور، از رلههای جریانی طرف فشار قوی و یا رله دیفرنسیال استفاده میشود.
334ـ جریان نامی طرف 63 کیلو ولت:
جریان نامی طرف 20 کیلو ولت:
335ـ C.Tهای موجود در بازار کشورها، نورمهای خاصی دارد. نورم نزدیک به جریان 275 آمپر، برای طرف 63 کیلو ولت، 300 آمپر است که انتخاب میشود. نورم نزدیک به جریان 866 آمپر، برای طرف 20 کیلو ولت، 1000 آمپر است که انتخاب میگردد. با چنین انتخابی، اختلاف جریانی بین دو طرف ترانسفورماتور (در قسمت ثانویه) بوجود میآید که به طریقی جبران میشود.
336ـ راه از بین بردن اختلاف جریان طرفین در این حالت، استفاده از ترانسفورماتور تطبیق (Matching Tr.) است که همانند ترانسفورماتورهای قدرت، سر (Tap)های مختلفی دارد و آن سری استفاده میشود که اختلاف جریان دو طرف را به حداقل رساند. ترانسفورماتور تطبیق باید همان گروهبرداری ترانسفورماتور قدرت را داشته باشد تا اختلاف ناشی از چرخش فازها در طرفین را جبران نماید. البته به هر مقدار هم که توازن بین جریانهای دو طرف را فراهم کنیم، باز هم در شرایطی اختلاف جریان وجود خواهد داشت، خصوصاً هنگامی که تپ ترانسفورماتور اصلی در مقادیر حداکثر یا حداقل قرار میگیرد. لذا برای پایدار کردن رله دیفرنسیال، این اختلاف را به عنوان حداقل تنظیم جریان عملکرد آن منظور میکنیم تا در شرایط کار ترانسفورماتور و بروز اتصالهای کوتاه خارج از محدوده رله دیفرنسیال، عملکرد بیمورد و قطع ناخواسته ترانسفورماتور اتفاق نیفتد.
337ـ این وضعیت برای ترانسفورماتور قدرت به حالت بیباری معروف است. در این وضعیت از اولیه فقط جریان مغناطیس کننده (Im) عبور میکند که حدود 1/0 جریان نامی است و بنابراین مقدار کمی دارد و این مقدار در جریان پایدار کننده و تنظیم شده روی رله دیفرنسیال قبلاً لحاظ شده و مانع از عملکرد بیمورد رله به هنگام برقرار کردن ترانسفورماتور خواهد شد.
338ـ هر یک از المانهای خط، کابل و ترانسفورماتور، به هنگام برقدار شدن، جریان زیادی میکشند که به جریان هجومی (Inrush Current) معروف است، اما به تدریج از مقدار آن کاسته شده و با تبعیت از منحنی میرائی خاص خود، به حد ثابت و پایدار (Steady State) میرسد. این جریان شامل دو مؤلفه است، یکی D.C و دیگری A.C. مؤلفه D.C عبارت از همن منحنی میرا شونده است و منحنی A.C نیز همان منحنی سینوسی جریان است که بر منحنی میرا شونده D.C سوار شده و مجموعاً یک منحنی سینوسی میرا شونده را میسازند.
این جریان مرکب، غالباً با هارمونیکهای زوج همراه است و از همین خاصیت زوج بودن هارمونیکهای همراه با جریان هجومی، در جهت مصونسازی رله دیفرنسیال ترانسفورماتور استفاده میکنند. زمان تداوم جریان هجومی در کابل یا ترانسفورماتور و یا به اصطلاح ثابت زمانی آن، بستگی به مشخصه راکتانس سلفی و رزیستانس کابل یا ترانسفورماتور دارد. هرچه راکتانس سلفی (XL) بیشتر و رزیستانس (R) کمتر باشد، ثابت زمانی بزرگتر بوده و جریان هجومی دیرتر به حالت پایدار میرسد. جریان هجومی در کابلها غالباً باعث نگیر شدن فیدرها میشود، زیرا که اندازه دامنه جریان در لحظه وصل فیدر، بیشتر از مقدار تنظیمی رله جریانی (از نوع زمان ثابت) بوده و باعث تحریک آن میگردد.
در ترانسفورماتور نیز بدلیل کشده شدن جریان مغناطیس کننده در طرف اولیه، بین دو طرف اختلاف ایجاد شده موجب تحریک رله دیفرنسیال میگردد و از همین رو تمهیدی اندیشیده شده و یک رله حساس به هارمونی زوج که در درون رله دیفرنسیال تعبیه شده، در لحظه وصل ترانسفورماتور، تحریک شده و مدار فرمان قطع رله دیفرنسیال را برای مدت زمان کوتاهی باز میکند تا ترانسفورماتور بتواند جریان هجومی را پشت سر گذاشته برقدار شود.
339ـ حفاظت دیفرنسیالی برای حفاظت ترانسفورماتور در مقابل کلیه اتصالیهایی که در محدوده واقع بین ترانسفورماتورهای جریان طرفین ترانسفورماتور قدرت اتفاق میافتند بکار میرود و بنابراین به هر دلیل که جریانهای ورودی و خروجی ترانسفورماتور قدرت از تعادل خارج شود، رله تحریک میشود؛ حتی اگر این عدم تعادل، بواسطه اتصالی بین خروجی یکی از بوشینگها با بدنه ترانسفورماتور باشد.
340ـ حفاظت بدنه ترانسفورماتور قدرت را در مواردی بکار میبریم که از رله دیفرانسیال برخوردار نباشیم. در این موارد، برای آنکه ترانسفورماتور در برابر اتصالیهای واقع بر بدنه ترانسفورماتور (مثل اتصالی یکی از سیمهای خروجی از بوشینگها با بدنه) حفاظت شود، مجبور هستیم جریان برقرار شده در بدنه را از یک نقطه معین به زمین هدایت کنیم تا قابل اندازهگیری و کنترل باشد. از همین رو چهار چرخ ترانسفورماتور را با قرار دادن ایزولاسیون کافی (مثل لایههای فیبر شیش) از زمین عایق کرده و بدنه را فقط توسط یک سیم و با واسطه یک C.T زمین میکنیم تا هنگام بروز اتصالی و عبور جریان فاز از بدنه به زمین، رله جریانی متصل به خروجی C.T، فرمان قطع طرفین ترانسفورماتور را صادر کند. توجه شود که در این نوع حفاظت لازم است کلیه جعبههای حاوی وسائل و مدارات الکتریکی متصل به بدنه ترانسفورماتور، از بدنه ترانسفورماتور ایزوله شوند زیرا که در غیر اینصورت با ایجاد اتصالی هر یک از این مدارات با بدنه، موجبات عمل رله بدنه و قطع ترانسفورماتور فراهم میآید.
341ـ وقتی بخواهیم یک مسیر طولانی مثلاً یک کابل به طول 20 کیلومتر را به روش دیفرنسیالی و با قرار دادن و C.T در طرفین حفاظت کنیم دچار مشکل میشویم. یک مشکل این است که سیمهای رفت و برگشت طرفین هزینه بر و ثانیاً دارای امپدانس قابل توجه و همین طور تلفات زیاد میشود. مشکل دوم آن است که به هنگام جریان دادن کابل، جریانهای ابتدا و انتهای کابل به دلیل پدیده جریان هجومی و نیز به دلیل عبور جریان خازنی در طول مسیر، متفاوت خواهد شد و همچنین مشکل تنظیمات رله برای بارهای مختلف را نیز باید به این مشکلات افزود. به این دلایل، کاری میکنیم که به جای مقایسه جریانها در طرفین، جریانها را در محل خود به ولتاژ بسیار کم تبدیل نموده (توسط ترانس اکتور) و آنگاه مقدار این ولتاژها را به صورت فرکانس به طرف دیگر مدار مخابره و با نظیر خود مقایسه کنیم. این روش، شمای سادهای است از طرح رله دیفرنسیال طولی. اصطلاح طولی در برابر حفاظت عرضی که خاص حفاظت از وسایل با ابعاد محدود (مثل ترانسفورماتور یا ژنراتور) میباشد، بکار میرود.
342ـ از آنجا که هر دو ولتاژ A.C و D.C داخل پست با زمین پست ارتباط دارند، اتصال هر یک از آنها به بدنه ترانسفورماتور و در نتیجه زمین پست (از طریق سیمی که بدنه را به زمین متصل میکند)، باعث عبور جریان اتصالی و در نهایت تحریک رله بدنه و فرمان قطع ترانسفورماتور میشود.
343ـ فرمان رله بدنه ترانسفورماتور، لحظهای و بدون تأخیر است، زیرا که اتصال ایجاد شده در بدنه ترانسفورماتور را میباید بدون فوت وقت و پیش از وارد آمدن خسارت به ترانسفورماتور قطع کند. در مواردی هم اتصالی واقع در بدنه ترانسفورماتور میتواند ناشی از حوادث انسانی باشد، نظیر مواقعی که تعمیرکار در بالای ترانسفورماتور مشغول کار است و ترانسفورماتور به اشتباه برقدار میشود (در سیستمهای فیدر ترانسی) و طبیعاً تأخیر در قطع جایز نیست.
344ـ رله بدنه ترانسفورماتور فقط در موارد برقدار شدن بدنه تحریک میشود. بنابراین بروز اتصال حلقه در ترانسفورماتور (بدون آنکه سیم پیچ به بدنه اتصالی کند)، بدنه ترانسفورماتور را برقدار نمیکند تا موجب عملکرد رله بدنه گردد.
345ـ هر عاملی که باعث عبور جریان از رله بدنه (بیش از حد تنظیمی آن) گردد، عملکرد رله را باعث خواهد شد از جمله جریان بسیار زیاد ناشی از صاعقهای که به ترانسفورماتور برخورد میکند.
347ـ برای برقراری جریان، طبیعی است که باید مدار بستهای وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، جریان از طریق فاز اتصالی شده با بدنه، به زمین میریزد و از مسیر نوترال شبکه و ترانسفورماتور نوتر به شبکه و نهایتاً به نقطه اتصالی برمیگردد. چنانچه نوترال شبکه باز باشد، بستگی به این خواهد داشت که صفر ستاره پست بعدی زمین شده باشد یا نه. اگر زمین شده باشد، عملکرد رله بدنه بستگی به امپدانسهای مسیر خواهد داشت و در صورتیکه زمین نشده باشد، طبیعتاً مسیر جریان برقرار نبوده و رله بدنه عمل نخواهد کرد. البته در هر حال، مقداری جریان خازنی وجود خواهد داشت اما این جریان خازنی به تنهایی به آن مقداری نمیرسد که تحریک رله بدنه را فراهم آورد. در خصوص مسأله مورد اشاره، این مدار بسته، به صورت شکل زیر خواهد بود.
348ـ از عوامل عمده تخریب ترانسفورماتورهای قدرت، افزایش درجه حرارت ناشی از اضافه بارها و تنشهای دینامیکی ناشی از جریانهای اتصال کوتاه است. اضافه ولتاژهای ناشی از امواج سیار (مربوط به صاعقه و کلید زنیها) نیز معمولاً آثار بسیار سوئی بر ترانسفورماتورها و ژنراتورها و موتورهای بزرگ باقی میگذارد. کاهش فرکانس نیز که موجب افزایش شار و در نتیجه افزایش جریان میشود برای ترانسفورماتورها خسارت به بار خواهد آورد.
349ـ خیر، کاهش فرکانس قدرت در ترانسفورماتور، مطابق رابطه ، موجب کاهش راکتانس سیم پیچها شده و در ولتاژ ثابت، موجب افزایش جریان میشود. به عبارت دیگر، جریان و فرکانس شبکه در رابطه معکوس با هم قرار دارند.
350ـ خیر، رابطه جریان و شار ایجاد شده، یک رابطه مستقیم است، یعنی هرچه جریان بیشتر باشد، شار تولیدی بیشتر خواهد شد. .
351ـ خیر، همیشه مقداری از شار ایجاد شده از طریق بدنه ترانسفورماتور و مقداری هم از طریق هوا مدار خود را میبندد که به این دو شار پراکنده اتلاق میشود.
352ـ بله، شار که شکل مغناطیسی و معادل جریان الکتریکی است، موجب تلفات حقیقی بوده و ایجاد حرارت میکند. بنابراین بالا بودن مقاومت مغناطیسی هسته (رلوکتانس) که موجب کاهش شار عبوری از هسته و در نتیجه افزایش شار پراکندگی میشود به افزایش دمای بدنه کمک خواهد کرد.
353ـ رله اضافه شار به دو پارامتر ولتاژ و فرکانس حساس است. فرمول پایه به اکر گرفته شده در اینگونه رلهها معمولاً به صورت زیر است:
354ـ زیرا که این ترانسفورماتورها، بیش از ترانسفورماتورهای منصوب در پستهای واسطه و معمولی در معرض وقوع تغییرات فرکانس و تغییرات ولتاژ هستند. کاهش فرکانس افزایش جریان و افزایش شار را بدنبال دارد و اضافه ولتاژ فرکانس قدرت نیز بنوبه خود افزایش جریان و در نتیجه افزایش شار زیاد را در پی خواهد داشت و اگر این دو یعنی کاهش فرکانس و افزایش ولتاژ همزمان روی دهد، میزان افزایش شار بسیار بزرگ خواهد بود و از همین رو این رلهها به حاصل تقسیم ولتاژ بر فرکانس به گونهای حساس طراحی میشوند تا با تجاوز شار از حد معینی، ادامه روال ایجاد شده میسر نباشد. البته در این حفاظت، نیازی به عملکرد سریع نداشته و قطع آنی موردنظر نخواهد بود.
355ـ رلههای بکار رفته در پستها معمولاًاز نوع D.C است به این معنی که ولتاژ تغذیه فرمان آنها D.C میباشد و علت هم آن است که در مواقع قطع برق و خاموش شدن پست، از فرمانهای حفاظتی برخوردار باشیم. این ولتاژ D.C توسط سیستم باتریها فراهم میشود و ولتاژ مطمئنتری نسبت به ولتاژ A.C داخلی پست است. اما زمانی که ولتاژ D.C پست، به عللی قطع شود، وظیفه آشکار کردن اشکال بوجود آمده به عهده چه ولتاژی خواهد بود؟ در اینجا است که تغذیه فرمان رله قطع تغذیه D.C بعده سیستم A.C داخلی پست قرار داده میشود. بنابراین سیستم A.C نگهبان D.C و سیستم D.C هم، نگهبان وضعیت A.C پست هست.
356ـ اضافه ولتاژهای خطرناک معمولاً از طریق صاعقه و عملیات کلیدزنی ایجاد میشوند و در کار تخریب المانهای عمده شبکه مثل ژنراتورها، ترانسفورماتورها، موتورهای بزرگ و بانکهای خازنی، آن اندازه سریع هستند که حفاظت تأسیسات در مقابل آنها از عهده رلهها خارج است (سریعترین رلهها کمتر از چند میلی ثانیه بعمل درنمیآیند در حالیکه سرعت تخریب اضافه ولتاژهای سیار در میکروثانیهها صورت میگیرد.) و لذا حفاظت در برابر این پدیدهها را به برقگیرها محول میکنند. اما اضافه ولتاژهای دیگری نیز داریم که از جنس خود ولتاژ شبکه هستند که اضافه ولتاژهای فرکانس قدرت نامیده میشوند. این اضافه ولتاژها در اثر افزایش تپ ترانسفورماتورها و یا کاهش بار و امثالهم به وجود میآیند که غالباً بطئی و تدریجی هستند و در ضمن در کوتاه مدت، خسارتآمیز نیز نخواهند بود و بنابراین لزومی به عکسالعمل آنی در برابر آنها نمیباشد. معمولاً تأخیر حدود دقیقه را برای آنها منظور میکنند.
در حالات کاهش ولتاژ شبکه نیز، وضع به همین منوال است و تأخیر قابل توجهی تا صدور فرمان، قائل میشوند و گاهی نیز فقط به صدور آلارم اکتفا میکنند. اما در مواردی مثل مواقعی که ولتاژ از حد مینیممی کمتر میشود و باید وسیله جبران کننده (تپ چنجر) از عمل بیفایده باز ایستد و یا مواقعی که ولتاژ شبکه تا حد خطرناکی بالا میرود (در نیمههای شب که بار کم شده و تپ چنجر نیز در وضعیت کار اتوماتیک نمیباشد) قطع شبکه ضرورت خواهد داشت.
357ـ آرایش بانکهای خازنی در پستهای فشار قوی، معمولاً به دو صورت است: ستاره زمین شده و ستاره دوبل. نوع اخیر کاربرد فراوانتری یافته است. زیرا که حفاظت قرار داده شده روی سیم مرتبط بین صفرهای دو ستاره را میتوان بسیار حساس قرار داد تا در صورت کاهش ظرفیت هر یک از خازنها نیز، حفاظت عمل کرده بانکها را از مدار خارج کند. ضمناً در این نوع آرایش میتوان به جای ترانسفورماتور جریان از ترانسفورماتور ولتاژ نیز برای تحریک رله ولتمتریک استفاده کرده کوچکترین تغییر ولتاژ صفر ستارهها را که ناشی از تغییر ظرفیت خازنها میباشد، کنترل نمود.
358ـ خازنهای فشار قوی عناصری هستند که پس از بیبرق شدن، انرژی ذخیره شده خود را به سرعت از دست نمیدهند و معمولاً حدود 10 دقیقه طول میکشد تا به طور نسبی دشارژ شوند. برای همین هم در بانکهای خازنی، معمولاً رلهای پیشبینی میشود تا پس از بیبرق شدن بانک خازن، از برقدار شدن مجدد و بلافاصله آن جلوگیری کند (زمان وصل مجدد را یک تایمر تعیین میکند). این احتیاطها به آن دلیل است که ولتاژ باقیمانده در خازنها به هنگام برقدار شدن مجدد، گاهی ولتاژ وصل را تشدید نموده موجبات انفجار خازن را فراهم میآورد.
احتمال وقوع چنین مواردی از ناهنجاری، حتی هنگام در مدار بودن خازنها و انجام برخی عملیات کلیدزنی نیز وجود دارد و به همین علت است که در برخی پستها دستورالعملی مبنی بر قطع فیدرهای خازن پیش از انجام مانور در فیدر ترانسها رایج شده است. ناگفته نماند که اینگونه ناهنجاریها بستگی به لحظه کلیدزنی و وضعیت پلهای بریکر نیز دارد.
359ـ حفاظت واقع بر نقطه صفر ستاره دوبل خازنها بسیار حساسا ست و در صورت پایین بودن تنظیم، کوچکترین تغییر ظرفیت هر یک از واحد خازنها را دیده، فرمان قطع صادر میکند. بعضی اوقات با واقع شدن یکی از بانکهای خازنی در سایه، تغییر ظرفیت ایجاد میشود و گاهی نیز در زمستان، که یک واحد ستاره در سایه و سرما قرار میگیرد چنین قطع ناخواستهای را بوجود میآورد و لازم است قدری از حساسیت حفاظت کاسته شود.
360ـ گاهی داخل یک واحد خازنی، اتصال کوتاه بوجود میآید و جریان زیادی کشیده میشود. ضمن آنکه احتمال ترکیدن خازن نیز وجود دارد. در خازنهای نوع قدیمی که محتوی اسید خطرناک و آلودهساز میباشد، انفجار هر واحد، آلایش محیط پیرامون را دربر دارد. لذا با تعبیه فیوزلینکها از عبور زیاد جریان (به هنگام اتصالی) و باقی ماندن اتصالی برای مدتی طولانی و انفجار خازن جلوگیری میشود، ضمن آنکه از مدار خارج شدن یک واحد خازن در نقطه صفر ستاره دوبل، ایجاد نامتعادلی نموده موجب عملکرد حفاظت میگردد.
361ـ خازن جاذب جریان است و به هنگام وصل، جریان زیادی میکشد و این شارژ زیاد، ممکن است باعث انفجار آن شود، لذا به صورت سری با آن، از یک پیچک یا چوک استفاده میشود تا جریان زیاد وصل را محدود کند.
362ـ احتمال بروز اضافه ولتاژها به هنگام کلیدزنی و یا بواسطه عبور امواج سیاری که در شبکه جابجا میشود، در نقطه نصب خازنها وجود دارد و به همین لحاظ و برای زمین کردن این اضافه ولتاژها پیش از ورود به خازنها، از شاخکهای هوایی استفاده میشود. اما از آنجا که این شاخکها در جذب امواج سیار سرعت کافی ندارند، بهتر است از برقگیر استفاده شود. بد نیست بدانید که در نقطه صفر ستاره ترانسفورماتورهای قدرت نیز که احتمال بروز اضافه ولتاژها وجود دارد، برقگیر نصب میکنند.
363ـ بله، خازنی که از وضعیت نرمال خود دور میشود، بتدریج بدنه آن متورم میشود. این وضعیت در خازنهی نیم سوخته و خازنهایی که قسمتی از پلیتهای آنها دچار مشکل شده است نیز به چشم میخورد. هر چند یک قاعده به حساب نمیآید، ولی علامت خوبی است برای تشخیص سریع خازنهایی که از سلامت کامل برخوردار نیستند.
364ـ کار اصولی آن است که خازنها را بتوان در موارد لزوم در مدار آورده یا از مدار خارج کرد. استفاده از خازن در بهبودبخشی به ضریب قدرت، نقش اساسی دارد. در پستها و یا کارخانجات، ضریب قدرت در همه احوال یکسان نیست و لازم است به تناسب و به مقدار لازم از خازنها استفاده شود.
دلیل ساخت رگولاتور اتوماتیک برای در مدار آوردن خازنها نیز همین است. حال مشخص میشود که اگر یک بانک خازنی را به صورت ثابت (Fixed) به شینه مصرف اضافه کنیم، چقدر اشتباه خواهد بود، خصوصاً هنگامی که بار به کلی از مدار خارج میشود، باقی ماندن خازن در شبکه معنایی نخواهد داشت. ممکن است گفته شود که در بهبود ضریب قدرت شبکه کمک میکند اما در مواقعی هم امکان دارد که ضریب قدرت را منفی کند و این خود میتواند مشکل ساز باشد، بویژه در مواقعی که مقدار خازنها قابل توجه باشد. مثال زیر به درک خطرات احتمالی این کار کمک خواهد کرد:
یکی از فیدرهای 20 کیلو ولت پس از حدود 7 دقیقه که از قطع آن توسط اپراتور گذشته بود، منفجر شد. برای مدیران باور کردنی نبود که فیدری در حالت قطع منفجر شود. اما پس از تعویض بریکر مربوطه و نصب ثبات ضریب قدرت روی این فیدر و تهیه گراف دو هفتهای قضیه روشن گردید.
این حادثه در ایام جنگ و وفور نوبتهای خاموشی اتفاق افتاده بود. در آن هنگام مصرف کنندگان به تجربه میدانستند که پس از هر خاموشی میباید مصرفهای موتوری خود نظیر یخچال و کولر و… را از مدار خارج کنند. در روز حادثه، قطع و وصل فیدر مزبور چندین بار تکرار شده بود و مصرف کنندهها برای پرهیز از سوختن وسایل خود و تا اعاده وضعیت نرمال و ثابت، کلیه مصارف خود را از مدار خارج کرده بودند و این بار که مرکز کنترل فرمان وصل فیدر را صادر کرده بود، به شهادت نوار اسیلوگراف، در شبکه فقط مصرف خازنی وجود داشت و ضریب قدرت مقداری حدود 2/0 پیدا کرده بود و لذا وقتی دستور مجدد قطع برای فیدر مربوطه داده شده و اپراتور فیدر را قطع کرده بود، بریکر مربوطه ناتوان از خاموش کردن جرقه مانده و تداوم جرقه، پس از چند دقیقه موجب ایجاد حرارت در کنتاکتها و انفجار فیدر شده بود.
بررسیهای بعدی در شبکه منجر به کشف این واقعیت گردید که در یکی از کارخانجات تغذیه کننده از همان فیدر، یک بانک خازنی قابل توجه به صورت ثابت و بیواسطه کلید در شبکه قرار گرفته بود و در هنگامی که مصرف کنندگان خانگی (که معمولاً بار سلفی به مدار تحمیل میکنند) از مدار خارج بودند، یک بار زیاد خازنی را به فیدر تحمیل کرده بود (البته باید بار خازنی کابل منشعب از فیدر را هم در این قضیه دخیل دانست) و میدانیم که فیدرهای معمولی، توانایی قطع بارهای خازنی با ضریب قدرت کمتر از 45/0 را ندارند و لذا جرقه پس از قطع در این شرایط باقی مانده و حادثه را باعث شده بود.
365ـ برای سنجش فرکانس، ولتاژ کافی است. دستگاه فرکانس متر، وسیله سادهای است که نوسانات ولتاژ را تشخیص داده و آشکار میکند.
366ـ دور ژنراتور، وابسته به جریان یا باری است که از آن کشیده میشود و هرچه جریان بیشتری از آن گرفته شود، دور آن و در نتیجه فرکانس شبکه تقلیل پیدا میکند.
367ـ وقتی فرکانس ژنراتور زیاد میشود، راکتانس سلفی شبکه که تلفات غالب شبکه به حساب میآید، افزایش پیدا میکند. در همین رابطه، راکتانس خازنی کمتر میشود و تفاوت این دو که راکتانس مجموع شبکه را بوجود میآورد، باز هم بیشتر میشود و در نتیجه تأثیر افزایش فرکانس ژنراتور در شبکه، معمولاً بصورت افزایش تلفات ظاهر میشود و به همین خاطر است که در مواقع کمبود تولید و برای پرهیز از اعمال خاموشی بیشتر، نیروگاه ناظم فرکانس که معمولاً یک نیروگاه آبی است، با کاهش فرکانس (به مقدار کم)، از تلفات کاسته و ظرفیت مصرف را افزایش میدهد.
368ـ در مواقعی که افزایش بار منجر به افت فرکانس میشود و یا هر وقت که فرکانس شبکه به هر علتی افت کند، رلههای حذف بار، که هر یک تعدادی فیدر را پوشش میدهد، بطور اتوماتیک اقدام به کم کردن بار میکنند. گروهبندی فیدرهای مورد قطع به ترتیب اولویت انجام میشود. البته بهتر است که اینگونه عملیات در پستهای فوق توزیع انجام گیرد تا در هر پله فرکانسی، حجم کمتری از مصرف کنندگان خاموش شوند. البته در پستهای انتقال (معمولاً 230 کیلو ولت) نیز رلههای فرکانسی با تنظیمات پایینتری نصب شدهاند تا در صورت افت شدید فرکانس، بدون فوت وقت و پیش از بهم خوردن پایداری شبکه، حجم وسیعتری از بار را (که معمولاً خطوط 63 کیلو ولت و تغذیه کننده پستهای فوق توزیع میباشد) حذف کنند.
369ـ هر وقت که محدودیت تولید داشته باشیم.
370ـ قطع آن گروه از فیدرها که در فرکانسهای پایین صورت میگیرد، نشان دهنده اهمیت بیشتر آنها است. بدین معنی که فقط در زمانهای افت شدیدتر فرکانس، قطع میشوند.
371ـ مرحله اول = 2/49 هرتز مرحله دوم = 49 هرتز
مرحله سوم = 8/48 هرتز مرحله چهارم = 6/48 هرتز
372ـ خیر، با توجه به شرایط شبکه و همچنین وضعیت تولید، همه ساله توسط شرکت توانیر، بررسی لازم انجام و در گروهبندیها تجدیدنظر صورت میپذیرد.
373ـ دو پارامتر ولتاژ و جریان. البته خود رله، زاویه بین ولتاژ و جریان دریافت شده را استخراج میکند.
374ـ فرمول مورد استفاده در این رله، همان رابطه توان است:
W = K.U.I.COS
ضریب K نیز بستگی به نوع رله دارد.
375ـ بله، کلاً رلههایی که زاویه ولتاژ و جریان سیستم را تشخیص میدهند، میتوانند جهتی باشند.
376ـ در مواقعی که خط مورد حفاظت از نقاط کوهستانی و یا جنگلی عبور میکند. در این دو وضعیت، احتمال بروز جرقه با مقاومت بالا (High Resistance) وجود دارد. برای مثال، در یک نقطه کوهستانی و سنگلاخی، و در تابستان، چنانچه سیم فاز، پاره شده و روی صخرهها بیفتد، احتمال دارد که جریان کمی با زمین برقرار شود. در تماس فاز با شاخه درختان خشک نیز چنین حالتی پیش میآید. در چنین احوالی به دلیل کم بودن جریان اتصالی، رلههای معمولی و احیاناً رله دیستانس نیز با تنظیمی که دارند، ناتوان از تشخیص بروز اتصالی میمانند. اما رله واتمتریک، به دلیل دریافت ولتاژ رزیجوال، گشتاور لازم برای تحریک را پیدا کرده و به دقت عمل میکند. به همین دلیل است که از رلههای دیستانس استفاده میشود.
377ـ 1ـ در مواقعی که بخواهیم ژنراتوری را با شبکه پارالل کنیم.
2ـ به هنگام پارالل کردن دو شبکه مختلف
3ـ به هنگام وصل دو خط با یکدیگر، که به دو قسمت مختلف شبکه متصل بوده و این دو شبکه به لحاظ فاصله (تا نقطه مورد وصل) اختلاف فاحش دارند.
4ـ در مواقع بار زیاد
378ـ سه پارامتر:
1ـ اختلاف فرکانسها
2ـ اختلاف دامنه ولتاژها
3ـ اختلاف فاز
379ـ ولتاژها در نقاطی با هم جمع و در نقاطی از هم کم شده و در مجموع یک فرکانس موجی پدید میآید که تأثیر آن در شبکه به صورت کم نور و پر نور شدن تناوبی لامپها خواهد بود.
380ـ در پستهای فشار قوی، روی بریکر کوپلاژی که دو باسبار متفاوت را به هم مربوط میسازد.
381ـ در یک پست دایر، یکسان بودن توالی فازهای دو طرف بریکر، مسلم فرض میشود، زیرا که قبلاٌ هماهنگ شده و به اصطلاح همرنگی ایجاد شده است. اما چنانچه خط جدیدی دایر شود، لازم است که توالی فازهای خط جدید با توالی فازهای موجود پست همرنگ یا سازگار شود.
382ـ حفاظتهای مهم خطوط انتقال نیرو:
1ـ رله دیستانس که اصلیترین حفاظت خطوط انتقال نیرو میباشد و ملحقات آن مثل رله اتورکلوزر، رله ولتاژی، رله قفل کننده در مقابل نوسانات قدرت و غیره میباشد.
2ـ رلههای اورکارنت و ارت فالت.
383ـ رله دیستانی یک رله سنجشی است که نسبت ولتاژ و جریان در آن سنجیده میشود لذا مقدار جریان فالت به تنهایی در آن مؤثر نیست. اگر در حالت فوقالذکر افت ولتاژ ناشی از فالت به اندازهای باشد که نسبت افت ولتاژ به جریان فالت در حدود اندازهگیری رله باشد، رله دیستانس آن را احساس نموده و فرمان قطع را صادر مینماید.
384ـ رله اتورکلوزر همانطور که از اسمش مشخص میشود یک رله وصل مجدد اتوماتیک است که پس از قطع کلید در اثر عملکرد حفاظت رلههای دیستانس، اورکارنت و ارت فالت، به طور خودکار و پس از زمان تنظیمی آن فرمان وصل مجدد میدهد. زمانهای مربوط به این رله دو نوع است:
1ـ زمان وصل مجدد تک فاز یا سه فاز که به نام زمان مؤثر موسوم است که دقیقاٌ پس از قطع کامل کلید شروع میگردد و پس از سپری شدن آن فرمان وصل مجدد را میدهد.
2ـ زمان ریکلیم (زمان احیاء یا برگشت) این زمان پس از وصل مجدد و وصل کامل کلید شروع میشود و برای این است که اگر پس از وصل مجدد در اثنای زمان ریکلیم فالت مجدد روی دهد یا فالت هنوز پایدار باشد بلافاصله فرمان قطع صادر و وصل مجدد صورت نگیرد.
385ـ رله دیستانس و رلههای جریانی
386ـ رله اتصال زمین و رله دیستانس
387ـ برای این خطوط علاوه بر حفاظتهای معمول از رلههای ماکزیمم جریان جهتی استفاده میشود.
388ـ الف) مشخصه امپدانسی
ب) مشخصه راکتانسی
ج) مشخصه موهو: عکس امپدانس عمل میکند و طوری طراحی میشود که کمی قبل از محل نصب خود را نیز میبیند.
389ـ این رله برای حفاظت باسبار و در مواقعی برای حفاظت در مقابل اتصال زمینهای دارای مقاومت بالا؛ مثلاٌ در جاهایی که خط از نقاط کوهستانی عبور میکند، مورد استفاده قرار میگیرد.
390ـ رله رزیجوآل (ولتاژ یا جریان) در این مواقع عمل میکند.
391ـ رله دیستانس رلهای است که عملکردش بر اساس اندازه امپدانس، راکتانس یا مقاومت هر فاز خط از محل نصب رله تا نقطه وقوع اتصالی است و زمان عملکرد رله (T) برحسب فاصله بین رله و محل اتصالی تغییر میکند و این زمان با افزایش فاصله به طور یکنواخت یا به صورت مرحلهای (پلهای) یا مرکب بیشتر میشود.
392ـ معمولاٌ یک رلة واتمتریک و یا یک رلة E/F
393ـ مطابق شکل زیر و با توجه به آنکه تغذیه از دو طرف و رلههای فرمان دهنده از نوع دیستانس میباشند، اگر فالتی در نقطه M اتفاق بیفتد رلههای مربوط به دیژنکتورهای B1 و A1 از یک طرف و C1 و C1 از طرف دیگر و به ترتیب زمانی بایستی تحریک شوند و در مرحله اول، محدوده فالت را جدا نمایند و احتیاجی نیست که رلههای مربوط به دیژنکتورهای B2، A2، C2 و D2 تحریک گردند زیرا این عمل منجر به عملکرد بریکرهای A، D، C و B میگردد. برای جلوگیری از این امر رلههای دیستانس را مجهز به المان دایرکشنال (جهتدار) مینمایند تا جهت تحریکپذیری رله را بتوان مشخص نمود. بطور خلاصه، در زون نخست، C1 و B1 و در زونهای بعدی D1 و A1 عمل میکنند و در مرحلة بعد که حفاظت غیر جهتی به عمل درمیآید، امکان عملکرد رلههای B2، C2، A2 و D2 نیز وجود دارد.
394ـ به جریان و ولتاژ بستگی داشته و شبیه کنتورها عمل میکنند (وسایل اندازهگیری اندوکسیونی)
395ـ خیر، بعضی از این رلهها راکتانسی هستند و رزیستانس را لحاظ نمیکنند و همین مسأله، سبب خطای محاسبه آنها میشود. البته این شکل از سنجش، در مواردی کاربرد خاص خود را دارد و یک ویژگی محسوب میشود. (مثل خطی که از جنگل عبور میکند). بعضی از رلهها هم عکس امپدانس را دریافت میکنند که محسنات دیگری دارند.
397ـ برای حفاظت خطوط و گاهی کابلهای با اهمیت و همچنین در برخی موارد برای حفاظت ترانسفورماتورهای قدرت و نوعی خاص از آنها را برای حفاظت باسبار مورد استفاده قرار میدهند.
398ـ در حفاظت خطوط، رله دیستانس، حفاظت اصلی به حساب میآید و رلههای جریانی فاز و زمین و همین طور رله واتمتریک، از جمله حفاظتهای پشتیبان محسوب میشوند. این امر به آن دلیل است که زمان عملکرد رله دیستانس برای قطع خط مورد حفاظت بسیار کم و زمان عملکرد رلههای جریان زیاد نسبتا زیاد است. در عین حال، دقت عمل رله دیستانس نسبت به رله جریانی برتری قابل ملاحظهای دارد.
399ـ در خطوطی که حداقل جریان اتصال کوتاه، بیشتر از حداکثر جریان بار باشد.
400ـ در تنظیمگذاری رله دیستانس به گونهای عمل میکنند که رله، خطوط پیش روی خود را به چند ناحیه (Zone) تقسیم کند. این تقسیمات را میتوان به اختیار، کوتاه یا بلند انتخاب نمود. البته برای این کار قاعده نسبتا معینی وجود دارد و معمولاً 85٪ خط مورد حفاظت را ناحیه یا زون اول، از پایان زون اول تا 20٪ از خط بعدی را (که در حفاظت رله دیستانس همان خط قرار دارد)، زون دوم و از آنجا تا 40٪ خط بعدی را زون سوم و الی آخر درنظر میگیرند. البته فرد محاسبهگر، با توجه به شناختی که از شبکه، طول خطوط، رلههای دیستانس پشت سر هم و غیرو دارد، میتواند زونبندیها را کم و زیاد کند، به استثناء زون نخست که تقریباً ثابت است.
401ـ معمولاً زمان زول اول را آنیً زمان زون دوم را 6/0 ثانیه و زمان زون سوم را 2/1 ثانیه و زمان زون چهارم را 8/1 ثانیه قرار میدهند.
402ـ در سنجش امپدانس خط توسط رله دیستانس، خطاهای مختلفی صورت میگیرد (از جمله خطای C.T، خطای P.T، خطای محاسبه، خطای تنظیمگذاری، خطای احتساب طول خط، خطای جرقه، خطای ناشی از تأثیر خطوط موازی و...) و تأثیر این خطاها میتواند به صورت افزایشی یا کاهشی باشد و از آنجا که احتمال دارد این خطاها در مواردی در یک جهت با هم جمع شده و خطای رله به طور قابل ملاحظهای زیاد شود و احیاناً مثلاً اتصالی واقع بر اوایل خط بعدی را در زون نخست خود دیده و به عمل درآید (تداخل در کار رله بعدی)، لذا قدری از طول خط مورد حفاظت (حدود 15٪) را از محدوده زون یک کم کرده و فقط 85٪ طول خط را به زون یک میسپارند و آن 15٪ را که اصطلاحاً زون مرده (Dead Zone) گفته میشود بعلاوه 20٪ از تکه خط بعدی را به زون دوم (با زمان 6/0 ثانیه) محول میکنند و چارهای جز این نیست. البته هرچه C.T، P.T و رله دیستانس بکار رفته و همچنین اندازهگیری طول خط و سنجش تأثیرات جانبی محیط از دقت بیشتری برخوردار باشد، میتوان ناحیه مرده را کوتاهتر نمود. در رلههای جدید، این ناحیه به 10٪ تقلیل یافته است.
403ـ عضو راهانداز (Starter)
عضو سنجشی (Measuring)
عضو جهتی (Directional)
404ـ عضو راهانداز، خود دارای تنظیم است و لذا با هر تغییر جریان و ولتاژی به عمل درنمیآید. اما جریان و ولتاژ ترانسفورماتورهای جریان ولتاژ، دائماً بر آن تأثیر گذاشته و این واحد در حال آمادهباش قرار دارد.
405ـ واحد سنجشی وقتی وارد مدار میشود که رله راهانداز تحریک شده باشد. در آن صورت جریان و ولتاژ فاز اتصالی شده (و یا هر ترکیب دیگری که خاص طراحی رله میباشد) به واحد سنجش اعمال شده و آن را وادار به تصمیمگیری میکند. واحد سنجش، زون را تشخیص داده و واحد زمانی را برای ایجاد تأخیر مناسب آن تحریک میکند. در روی واحد سنجش، تنظیمات زونهای مختلف قرار داده شده است. این تنظیمات، حداقل مقادیر لازم برای عملکرد هر زون میباشد. امپدانس دریافت شده با امپدانسهای تنظیمی مربوط به هر زون مقایسه میشود و بسته به زون تشخیص، رله فرمان لازم را صادر میکند.
406ـ خیر، به واسطه بزرگتر بودن امپدانس مسیر، جریان اتصالی کمتر است. کلاً هرچه از منبع دورتر میشویم، امپدانس دریافتی توسط رله بزرگتر و در نتیجه جریان اتصال کوتاه کمتر خواهد بود.
407ـ رله دیستانس معمولاً برای خطوط پیش روی خود تنظیم میشود و عملکرد در مقابل حوادث پشت سر خود را به رلههای ماقبل محول میکند و به همین دلیل ضرورت دارد که از واحد جهتی برای تشخیص اتصالیهای پس و پیش خود برخوردار باشد. البته مواردی پیش میآید که اتصالی واقع در پشت سر رله (مثلاً اتصالی روی باسبار پشت سر) باقی میماند و توسط رلههای دیگر پاک (Clear) نمیشود. در این موارد لازم میآید که رله دست بکار شده و فرمان قطع دهد. در بعضی رلههای قدیمی، کلیدی برای جهتی و غیرجهتی کردن رله تعبیه شده است، اما از آنجا که غیر جهتی نمودن رله، عملکرد سلکتیو حفاظت را به مخاطره میاندازد، لذا در رلههای جدید، عملکرد رله برای اتصالیهای پشت سر را به عهده زون چهارم رله میگذارند تا رلههای دیگر شبکه فرصت عملکرد داشته باشند و چنانچه اتصالی تا زمان انقضای زون چهارم ادامه یافت، رله فرمان قطع دهد.
408ـ رله دیستانس MHO (که عکس امپدانس را میسنجد)، علاوه بر حساس بودن نسبت به جهت اتصالی، در مقایسه با یک رله دیستانس امپدانسی (با همان امپدانسهای تنظیمی)، سطح کمتری از صفحه مختصات را پوشش میدهد (زیرا که مقدار امپدانس تنظیمی در رله MHO قطر دایره عملکرد را تشکیل میدهد در حالی که در رله امپدانس، برابر شعاع آن است)، این امتیاز باعث میشود که رله MHO در مقابل نوسانات قدرت (Power Swing) حساسیت کمتری داشته باشد.
شکل فوق عملکرد رلة امپدانس، مهو و آفست مهو را نسبت به نوسانات قدرت نشان میدهد
409ـ همان رله MHO است با این تفاوت که مشخصه آن کمی در جهت عکس مشخصه خط، جابجایی (Offset) پیدا کرده است و لذا می تواند بخشی از پشت سر خود را نیز ببیند. بوجود آوردن این توانایی به این منظور است که اگر رله باسبار پشت سر، برای اتصالی واقع بر باسبار عمل کند، این رله نیز به عنوان پشتیبان آماده عمل شود. اگر فقط این خاصیت رله، مورد نظر تنظیم گذار باشد، فقط کافیست وزن سوم رله دارای آفست باشد و برخورداری از آفست برای سایر زون ها لازم نخواهد بود.
401ـ مشخصه یک رله راکتانسی، یک خط مستقیم و موازی با محور Xها است و بنابراین نسبت به زاویه بین جریان و ولتاژ حساس نیست و فقط راکتانس خط را می بیند و لذا نسبت به جرقه های اتصالی (که دارای رزیستانس خالص است) بی تفاوت می ماند. از این خاصیت رله در مواقعی که خط از جنگل عبور کرده باشد استفاده می کنند زیرا که در این امور احتیاج داریم برای تشخیص درست فاصله نقطه اتصالی، مقاومت جرقه با شاخه را که بسته به مورد، زیاد یا کم خواهد بود، در سنجش دخالت ندهیم.
411ـ خیر، اگر به هنگام خط پارگی (Open Circuit) اتصالی رخ ندهد، (مثلاً فاز پاره شده در هوا معلق بماند) رله این وضعیت را مشابه یک امپدانس بی نهایت (برای فاز مربوطه) می بیند و بنابراین عملکردی نخواهد داشت، به عبارت دیگر، این حالت برای رله، به منزله یک اتصالی در بینهایت است که امپدانس بسیار بزرگی دارد و از محدوده تنظیمات زونهای رله خارج است. برای عکسالعمل در مقابل چنین مواردی لازم است که از رله مؤلفه منفی استفاده شود. در رلههای جدید، چنین واحدی وجود دارد و بنابراین سیستمهای حفاظتی جدید در برابر خط پارگیها نیز بدون عکسالعمل نمیمانند.
412ـ هنگامی که عدم تعادل ولتاژ (آنبالانسی) بوجود آید. برای مثال، هنگامی که سیستم دوفاز شود. در این صورت مجموع برداری ولتاژهای سه فاز، صفر نشده و این رله عمل خواهد کرد.
413ـ غالباً اتصال کوتاه سه فاز که در نزدیکی پست اتفاق بیافتد.
414ـ این رله میتواند فاصله محل اتصالی بوجود آمده روی خطوط را از محل رله تعیین کند.
415ـ این رله در صورت دریافت سیگنال از پست مقابل از طریق کابل پیلوت یا کریر عمل خواهد کرد و اقدام مناسب (قطع بریکر و یا تعویض زمان عملکرد) را انجام میدهد.
416ـ روش اول: زمان عملکرد رله با افزایش فاصله افزایش مییابد.
روش دوم: زمان عملکرد رله با مشخصه پلهای (Zone 1 سریع، Zone 2 با تأخیر، Zone 3 با تأخیر بیشتر) افزایش مییابد.
417ـ منحنی زمانی رله دیستانس معرف زمان قطع رله نسبت به مقاومت اتصالی بین محل نصب و نقطه اتصالی است.
418ـ الف) شروع کننده جریان زیاد: در شبکههایی که جریان اتصال کوتاه آن حتی در مواقع کم بار شبکه نیز از ماکزیمم جریان کار عادی و نرمال شبکه بیشتر باشد.
ب) شروع کنده کاهش ولتاژ: مورد استفاده در سیستمهایی که توسط مقاومت زمین شدهاند.
ج) شروع کننده امپدانسی: در یک خط انتقال طویل یا شبکه غربالی که بار شکم کم باشد (حداقل جریان اتصال کوتاه را داشته باشیم) کاربرد دارد.
419ـ رله دیستانس معمولاً برای خطوط پیش روی خود تنظیم میشود و حوادث پشت سر را برای رلههای ماقبل میگذارد و بنابراین میباید از واحد جهتیاب برای تشخیص اتصالیهای پس و پیش خود برخوردار باشد. البته در مواردی که اتصالی پشت سر رله باقی میماند و توسط رلههای پشت سر پاک (Clear) نمیشود، این رله دست به کار شده و مدار را قطع میکند و این حالت البته در صورتی اتفاق خواهد افتاد که رله را از قبل برای چنین رفتاری تنظیم کرده باشیم. در یکی از نوع رله دیستانس، طرح به این صورت است که اگر اتصالی در شبکه پشت سر باقی مانده و تا خاتمة زمانزون چهارم ادامه یابد، رله فرمان قطع میدهد.
420ـ برای اینکه رله دیستانس در اتصالیها آمادگی بیشتری داشته باشد.
421ـ کدام رله دیستانس 21 رله دیفرانسیل ترانسفورماتور T87 میباشد.
422ـ جهت همزمان باز کردن کلیدهای دو طرف نقطه اتصال از وسائل مختلفی استفاده میشود که یکی استفاده از کریر بوده که با فرستادن پالسی به پستهای مقابل این عمل انجام میگیرد.
423ـ حاصل ضرب عدد انتخاب شده روی رله در عکس نسبت تبدیل C.T یا P.T را مقدار اولیه گویند.
424ـ در حالت نوسانات قدرت رله دیستانس نبایستی عمل بکند لذا دراین حالت رله دیستانس قفل شده و به خاطر تغییرات بوجود آمده در نسبت (تغییر امپدانس در زمان) رله عمل نمیکند.
پاسخهای فصل پنجم
268ـ نظر به اینکه ساخت کلیه دستگاههای حفاظتی و اندازهگیری به صورت پرایمری به دلائل فنی تقریباً غیرممکن و غیراقتصادی میباشد، لذا این ترانسفورماتور، جریان شبکه را به مقادیر استاندارد 1 یا 5 آمپر کاهش میدهد تا قابل استفاده در دستگاههای حفاظتی و اندازهگیری در مدارات ثانویه گردد.
269ـ ترانسفورماتور ولتاژ برای پایین آوردن ولتاژ به منظور اندازهگیری و استفاده در سیستمهای حفاظت و همچنین سنکرونیزاسیون (برای پارالل کردن خطوط و ژنراتور با شبکه) به کار میرود.
270ـ به دو دلیل:
الف) به لحاظ اقتصادی (عایقبندی ترانسفورماتور ولتاژ سادهتر میشود).
ب) امکان بهرهگیری از آن برای دستگاه مخابراتی پی ال سی.
271ـ C.T. به طور سری، P.T. به طور موازی، راکتور و خازن هم به طور سری و هم به طور موازی و برقگیر به طور موازی در مدار قرار داده میشوند.
272ـ برای اندازهگیری کمیتهایی چون جریان، ولتاژ، ، توان اکتیو، توان راکتیو و همچنین حفاظت، مورد استفاده قرار میگیرند.
273ـ در صورت باز شدن ثانویه C.T. حین کار، فقط جریان مدار اولیه حضور خواهد داشت و E.M.T. یا نیروی الکتروموتوری بزرگی در ثانویه تولید و در ترمینالهای ثانویه ظاهر خواهد شد و علاوه بر ایجاد خطرات جانی، انهدام عایقی مدار ثانویه را بدنبال خواهد آورد. به عبارت سادهتر، در هر دو سیم پیچ اولیه و ثانویه، نیروی محرکه مغناطیسی (Magneto Motive Force) M.M.F تولید میشود که برخلاف هم هستند. M.M.F ثانویه قدری کوچکتر از M.M.F اولیه است و در نتیجه برآیند این دو اندک است و همین برآیند است که در هسته شار ایجاد میکند و این شار در حالت کار عادی C.T کوچک بوده و ولتاژ کمی در ثانویه بوجود میآورد. وقتی ثانویه C.T در حال کار باز شود، M.M.F ثانویه صفر میشود در حالیکه M.M.F اولیه ثابت باقی مانده است. در نتیجه M.M.F برآیند برابر با M.M.F اولیه خواهد شد که بسیار بزرگ است. این M.M.F شار زیادی در هسته C.T میبندد که خود باعث به اشباع رفتن آن میشود. در عین آنکه ولتاژ زیادی در ثانویه ایجاد میکند، از حد تحمل عایقی آن میگذرد و میتواند ترانسفورماتور جریان را منهدم کند. ولتاژ زیاد بوجود آمده نیز میتواند خطرناک باشد. در این وضعیت، جریانهای فوکو و هیسترزیس نیز زیاد شده و ایجاد تلفات حرارتی و سبب آتش گرفتن C.T میشود. همه این مسائل اگر موجبات انهدام C.T را فراهم نیاورد، کلاً باعث کاهش کیفیت C.T و تغییر نسبت تبدیل و افزایش خطای زاویه میشود.
274ـ ترانسفورماتور جریان، مدار ثانویه را از مدار اولیه (که دارای ولتاژ و جریان بالا است) ایزوله میکند، ضمن آنکه از جریان بالای اولیه مقداری فراهم میآورد که اولاً قابل اندازهگیری بوده و ثانیاً بطور خطی و متناسب با مقدار مدار اولیه باشد. البته نقش C.T اندازهگیری همانند C.T حفاظتی نیست. یک C.T اندازهگیری فقط در شرایط عادی خط، مقادیر متناسب با اولیه را میسازد و در صورت بروز اتصالی در شبکه، به اشباع میرود و با ثابت نگهداشتن جریان در ثانویه، از سوختن وسائل اندازهگیری جلوگیری میکند. در حالیکه یک C.T حفاظتی وظیفه دارد در مواقع اتصالی مقدار جریان ثانویه را متناسب با مقدار اولیه به رله منتقل کند. هرگونه قصور C.T حفاظتی باعث میشود که عملکرد سلکتیو (انتخابی) رلههای متوالی، بدرستی صورت نگیرد. بنابراین باید C.T حفاظتی را به تناسب سیستم حفاظتی انتخاب نمود بنحوی که به دقت با رلهها منطبق بوده و توأماً حفاظت کاملی را بوجود آورد.
275ـ یک ترانسفورماتور جریان طوری طراحی میشود که نسبت تبدیل آن در محدودهای از جریان اولیه ثابت باقی بماند. این محدوده، چندین برابر جریان نامی است. همچنین چندین برابر، در حقیقت ضریبی است که حد دقت C.T را بیان میکند و ضریب حد دقت نامیده میشود.
276ـ حاصلضرب ضریب حد دقت در جریان نامی C.T، جریان حد دقت را بدست میدهد و آن جریانی است که بیشتر از آن، C.T به اشباع میرود و خطای نسبت تبدیل به سرعت زیاد میشود. مطابق تعریف، رابطه زیر را میتوان نوشت:
(A.L.C) = In. (A.L.F)
در این رابطه:
جریان حد دقت = (A.L.C) = ACCURACY LIMIT CURRENT
ضریب حد دقت = (A.L.F) = ACCURACY LIMIT FACTOR
277ـ جریان ایجاد شده در ثانویه در حالت اتصالی
400/5 = 80
600/80 = 7.5 AMP
278ـ مصرف بسته شده روی یک ترانسفورماتور جریان و ضریب حد دقت آن (در آن مصرف) با یکدیگر رابطه معکوس دارند: A.L.F = 1/Zload
بطور کلی، اگر از تأثیر سیمهای رابط صرفنظر کنیم، رابطه ضرایب حد دقت در دو بار (امپدانس) مصرفی متفاوت را میتوان به صورت زیر نوشت:
(A.L.F)1 Z1 = (A.L.F)2 Z2
در این رابطه:
(A.L.F)1: ضریب حد دقت در بار Z1
(A.L.F)2: ضریب حد دقت در بار Z2
بنابراین هرچه امپدانس بار بیشتر شود، ضریب حد دقت کاهش پیدا میکند. لذا میتوان فهمید که اتصالات شل (Loose Connections) در ثانویه، چه تأثیر مخربی در به اشباع رفتن ترانسفورماتور جریان خواهد داشت، زیرا که این اتصالات شل، بر امپدانس مدار ثانویه خواهد افزود.
279ـ جهت جلوگیری از ظهور پتانسیل زیاد نسبت به زمین در اثر القاء ولتاژهای بالا (که در پست وجود دارند)، لازم است که مدارهای ثانویه زمین شوند و طبیعی است که زمین شدن ثانویه ترانسفورماتور جریان فقط باید در یک نقطه باشد، اگر چنانچه بیش از یک نقطه زمین شود، جریانهای اتصالی با زمین و همینطور جریانهای سرگردان پدید آمده در زمین پست (Stray Currents) بین این نقاط، مسیر تازهای خواهند یافت و در مواردی باعث تحریک بیمورد رله خواهند شد.
280ـ الف) C.T نوع H برای:
1ـ آمپرمترها و احیاناً دستگاههای اندازهگیری.
2ـ رله دیستانس.
3ـ حفاظت اورکارنت و یا سایر رلهها که برای هر کدام از کور (CORE یا هسته) جداگانه استفاده میگردد.
ب) C.T نوع M برای:
1ـ حفاظت اورکارنت و ارت فالت
2ـ حفاظت دیفرانسیل
ج) C.T نوع U برای:
1ـ حفاظت رلههای اورکارنت و ارت فالت
2ـ حفاظت رله دیفرانسیل
3ـ برای آمپرمترها و اندازهگیری
281ـ ترانسفورماتور جریان به منظور تبدیل جریانهای زیاد به مقادیر کم و قابل اندازهگیری و همچنین ایزوله نمودن شبکه فشار قوی با شبکه فشار ضعیف استفاده میشود و شامل قسمتهای زیر است:
الف) سیم پیچ اولیه ب) سیم پیچ ثانویه ج) هسته د) عایق
282ـ الف) قدرت اسمی: قدرت اسمی ترانسفورماتور عبارت است از توانی که در وضعیت نرمال تولید میکند و بر حسب ولت آمپر است.
ب) کلاس دقت: گویای میزان خطای ترانسفورماتور در جریان حد دقت است.
283ـ 1ـ تست نسبت تبدیل 2ـ تست پلاریته 3ـ تست نقطه زانویی 4ـ تست عایقی 5ـ تست منحنی اشباع 6ـ تست مقاومت داخلی 7ـ تست فشار قوی
284ـ الف) ترانسفورماتور جریان کور بالا: در این گونه ترانسفورماتورها، هسته سیم پیچ ثانویه و اولیه در قسمت بالا و در امتداد تجهیزات شبکه قرار میگیرند.
ب) ترانسفورماتور جریان کور پایین: در این گونه ترانسفورماتورها، هسته سیم پیچ ثانویه و اولیه در قسمت پایین قرار میگیرد.
285ـ مزایای یک ترانسفورماتور جریان کور بالا: میدان الکتریکی یکنواخت، عدم امکان به اشباع رفتن موضعی هسته، طراحی و ساخت آسان و هزینه کم.
معایب ترانسفورماتور کور بالا: امکان شکستن تحت تأثیر نیروهای ناشی از باد یا زلزله و یا دیگر نیروهای مکانیکی (به علت قرار گرفتن وزن ترانسفورماتور در قسمت فوقانی)
286ـ امپدانس داخلی یک C.T حدوداً صفر و برای P.T بسیار زیاد است.
287ـ این نوع ترانسفورماتورها هم کار ترانسفورماتور ولتاژ و هم کار ترانسفورماتور جریان را انجام میدهد و سمبل شماتیک آن به صورت زیر است:
سمبل شماتیک ترانسفورماتور ترکیبی P.C.T
288ـ برعکس ترانسفورماتور جریان که ثانویه برای حالت اتصال کوتاه طراحی میشود، طراحی ثانویه ترانسفورماتور ولتاژ برای وضعیت مدار باز (امپدانس بینهایت) صورت میگیرد و از آنجا که در حکم یک منبع ولتاژ است، در صورت اتصال کوتاه شدن ثانویه، جریان بسیار بزرگی در آن برقرار شده و باعث ذوب سیم پیچهای ثانویه و مشتعل شدن ترانسفورماتور ولتاژ خواهد گشت.
289ـ یک رله جریانی، امپدانس بسیار کوچکی دارد و اتصال آن به ثانویه یک ترانسفورماتور ولتاژ، همانند ایجاد اتصال کوتاه در مدار ثانویه P.T خواهد بود و اشتعال P.T را بدنبال خواهد داشت.
290ـ امپدانس ثانویه یک P.T بسیار زیاد است و همین امپدانس موجب پیدایش ولتاژ مطلوب و موردنظر در ثانویه P.T میشود و آن را بصورت یک منبع ولتاژ ظاهر میسازد. C.T عکس این وضعیت را دارد. یعنی امپدانس کمی در ثانویه خود داشته و همین امر موجب سهولت برقراری جریان (به مشابه منبع جریان) میشود. به همین جهت مصرف کننده متصل شده در ثانویه یک P.T میباید متناسباً امپدانس بالایی داشته باشد در حالی که امپدانس مصرف کننده متصل شده در ثانویه C.T میباید بسیار کوچک انتخاب شود.
291ـ اتصال مثلث باز سه ترانسفورماتور ولتاژ (که روی سه فاز بسته شدهاند)، عبارت است از اتصال سری ثانویههای آنها، به نحوی که در یک نقطه باز بماند (مطابق شکل زیر) و طبیعی است که ولتاژ مجموع این سه ولتاژ برای یک شبکه سه فازه متعادل، صفر باشد. در صورت پیدایش نامتعادلی ولتاژ در این شبکه، این ولتاژ مجموع یا ولتاژ مثلث باز، صفر نشده و مقداری خواهد یافت که به ولتاژ نامتعادلی معروف است. بر سر راه این ولتاژ مجموع، یک رله ولتمتریک قرار میدهند تا اگر مقدار نامتعادلی از حد موردنظر زیادتر شود، فرمان آلارم یا قطع صادر کند.
292ـ در سطوح ولتاژ بالا به دلیل آنکه ترانسفورماتور ولتاژ مغناطیسی، بسیار حجیم و سنگین شده و گران تمام میشود از ترانسفورماتور ولتاژ خازنی (Capacitance Voltage Tr. = C.V.T) استفاده میشود. اساس کار C.V.T آن است که ولتاژ مدار اولیه، به دو سر تعدادی خازن کاملاً مشابه اعمال میشود و اندازهگیری ولتاژ در بخش یا درصدی از این خازنها (به عنوان نمونهای از کل) انجام میگیرد و این ولتاژ نمونه به دو سر یک ترانسفورماتور ولتاژ منتقل میگردد و بقیه موارد کار شبیه یک ترانسفورماتور ولتاژ معمولی خواهد بود.
نسبت ظرفیت خازنی کل مجموعه به بخش مورد اندازهگیری:
نسبت ولتاژه در ترانسفورماتور میانی:
و نسبت کل:
K = K1 K2
K1 معمولاً طوری انتخاب میشود که شود. بنابراین در طراحی C.V.T برای سطح ولتاژهای مختلف، فقط مدار C1تغییر میکند و برای تمامی سطوح ولتاژی میتوان از یک ترانسفورماتور میانی استاندارد استفاده کرد.
293ـ مزیت C.V.T در حجم کمتر و ارزانتر بودن آن است ضمن آنکه از آن میتوان به عنوان وسیلهای در مخابرات شبکه قدرت (Power Line Carrier = P.L.C) نیز استفاده کرد.
294ـ از اشکالات عمده، آن دسته از المانهای مورد استفاده در شبکه فشار قوی که به طور آشکار یا پنهان، ترکیبی از راکتانس سلفی (XL) و راکتانس خازنی (Xc) هستند، در مقابل بعضی فرکانسها و بسته به شرایط شبکه، دچار رزونانس و در مواقعی فرورزونانس میشوند و در مواردی منفجر شده و یا آسیب جدی میبینند. ترانسفورماتورها، ژنراتورها و موتورهای بزرگ در این دسته قرار میگیرند.
295ـ الف) C.V.T نوع B برای:
1ـ ولتمترهای خط
2ـ حفاظت رله دیستانس
3ـ دستگاه مخابره نوع پی ال سی با استفاده از صفحات خازنی داخل آن
ب) C.V.T نوع J برای:
1ـ ولتمترهای باس (در صورت موجود بودن)
2ـ حفاظت رله اور ولتاژ و آندر ولتاژ
296ـ بِردن به معنای توان، مصرف یا بار میباشد و در مورد C.Tها به عنوان توان خروجی C.T یا ولت آمپر (V.A) آن به کار میرود.
با توجه به این که همیشه مصرف از تولید باید کمتر باشد جواب منفی است. بنابراین از دقت خود خارج خواهد شد.
297ـ 1ـ کلاس دقت کُر یک، 5/0 میباشد.
2ـ به ازای 20 برابر جریان نامی 5% خطا داریم.
3ـ C.T فوق دارای دو کُر در ثانویه با جریان 5 آمپر میباشد.
298ـ به دو جهت مورد استفاده قرار میگیرد:
1ـ ایجاد خروجی بدون جریان مؤلفه صفر
2ـ برای اصلاح نسبت تبدیل C.Tهای اصلی
299ـ به منظور جلوگیری از القاء ولتاژهای زیاد و نیز حفاظت کارکنان، سیم پیچ ثانویه ترانسفورماتور ولتاژ، زمین میشود. از طرف دیگر احتمال شکسته شدن عایقبندی (Insulation) بین سیمپیچهای اولیه و ثانویه از بین میرود.
300ـ
4000/I2 = 200 I2 = 20A = نسبت تبدیل ISC = 4000 A
جریان اولیه ـ (نسبت تبدیل * جریان ثانویه) جریان اولیه |
جریان ثانویه در صورت ایدهآل بودن C.T
= درصد خطای جریان C.T
جریان ثانویه C.T با درنظر گرفتن خطای داخلی و کلاس دقت آن، 18 آمپر میباشد.
301ـ خیر، اگر در ثانویه C.Tها فیوز به کار رود در هنگام سوختن یا باز شن آن مدار ثانویه باز میماند که برای C.T خطرناک است.
302ـ از آنجایی که شبکه انتقال نیرو سه سیمه است، با درنظر گرفتن آنکه طرف ثانویه ترانسفورماتورهای قدرت اتصال مثلث میباشد، بنابراین در صورت بروز اتصالی فاز به زمین، مسیر برگشت جریان به شبکه را نخواهد داشت و اشکال شبکه آشکار نخواهد شد و لذا لازم است که برای چنین شبکهای یک نوترال مصنوعی ایجاد کرد. این کار را میتوان با اتصال سه سیم پیچ مشابه که به صورت ستاره با هم مرتبط و نقطه صفر آنها به زمین متصل شده باشد انجام داد ولی اشکال این طرح در آن است که در صورت وجود نامتعادلی ولتاژ در سه فاز، نقطه صفر اتصال ستاره، حاوی ولتاژ خواهد شد. البته میتوان با اضافه کردن سه سیم پیچ که به صورت مثلث بسته شده باشند، تعادل را در سیم پیچهای ستاره بوجود آورد. این طرح در برخی موارد بکار گرفته میشود اما بهتر از آن، اتصال زیگزاگ است که به آن ترانسفورماتور نوتر یا بوبین نوتر اتلاق میشود. حسن این اتصال در آن است که نوترالی با ولتاژ نزدیک به صفر فراهم میآورد ضمن آنکه میتوان امپدانس ساقها را به نحوی محاسبه کرد که در موقع اتصالی فاز به زمین، جریان اتصالی از مقدار معینی بیشتر نشود. بنابراین بوبین نوتر بجز آنکه نقطه صفر مصنوعی فراهم میآورد، جریان اتصال کوتاه با زمین را هم محدود میکند، ضمناً با نصب رله بر سر راه نوترال، میتوان اتصالیهایی با زمین را تشخیص داده و بر آنها کنترل داشت.
303ـ خیر، از نقطه نوترال، تنها هنگامی جریان عبور میکند که در نقطه یا نقاطی دیگر از شبکه (قبل از ترانسفورماتور بعدی) اتصال با زمین بوجود آید و به این ترتیب مسیر بسته جریان با زمین کامل شود.
304ـ خیر، از نوترال و یا از نقطه صفر ترانسفورماتور نوتر، زمانی جریان عبور میکند که نشت یا اتصال با زمین بوجود آمده باشد. اتصالیهای دو فاز، سه فاز و بطور کلی اتصایهای فازی بدون ارتباط با زمین، جریانی در زمین نمیریزند که از نقطه نوترال به شبکه باز گردد. باید توجه داشت که برای برقراری جریان، همواره باید مسیر بسته شود. نقطه نوترال، یک نقطه از ارتباط شبکه با زمین است. نقطه دوم، نقطه اتصالی با زمین خواهد بود و در این صورت است که جریان از طریق زمین و نوترال به شبکه باز خواهد گشت.
305ـ نسبت راکتانس سلفی (XL) به رزیستانس (R) در بوبین نوتر بسیار بزرگ است (حدوداً 97% در مقابل 3%) و بنابراین در محاسبات، معمولاً بوبین نوتر را راکتانس خالص به حساب میآورند.
306ـ مقاومت مایع درون تانک رزیستانس را آب مقطر و مقدار بسیار کمی کربنات سدیم خالص (Na2Co3) تشکیل میدهد. خاصیت این محلول آن است که با افزایش درجه حرارت، مقاومت الکتریکی آن کاهش مییابد و بالعکس. منحنی این تغییرات به صورت شکل صفحه بعد خواهد بود.
307ـ این خاصیت باعث میشود که با عبور جریانهای نشت با زمین، مایع درون تانک رزیستانس گرم شده و با کاهش مقاومت، راه را برای عبور جریان نشتی بازتر و موجب افزایش جریان نشتی میشود که به این ترتیب حرارت بیشتری تولید میگردد. این تأثیر متقابل جریان و حرارت، جریان نشتی را با سرعت بیشتری افزایش داده و به حد عملکرد رله حساس به جریانهای کم زمین (Sensitive Earth Fault) رسانده و باعث قطع خروجی ترانسفورماتور میشود.
308ـ به این علت تانک رزیستانس با نوترال ترانسفورماتور زمین سری میشود که علاوه بر آشکارسازی جریانهای نشت با زمین، جریانهای اتصال با زمین را هم محدود نماید. البته میتوان با افزایش راکتانس ترانسفورماتور نوتر، این جریان را محدود نمود اما افزایش راکتانس نوتر، به همراه راکتانس سلفی ترانسفورماتور قدرت، مجموعه راکتانس سلفی پست را افزایش داده، خاصیت هارمونیکزایی را زیاد خواهد کرد و رلههای فاقد فیلتر هارمونیک را به اشتباه خواهد انداخت.
چنین مشکلی در پستهای فاقد تانک رزیستانس و بویژه پستهایی که در آنها از رلههای زمان ثابت قدیمی استفادهش ده است به وفور به چشم میخورد. اما با کاستن از راکتانس سلفی ترانسفورماتور نوتر (با انتخاب ترانسفورماتور با جریان بالاتر) و نصب تانک رزیستانس و کنترل رزیستانس آن به نحوی که امپدانس مجموع این دو، یعنی جریان اتصال کوتاه با زمین را به مقدار دلخواه محدود مینماید و میتوان خاصیت هارمونیکزایی پست را کاهش داد.
309ـ اصولاً لازم است مقاومت مسیر زمین (در اتصالیها با زمین) در محدوده معینی (به لحاظ مقدار) قرار گیرد تا جریان اتصالی نیز به تبعیت از آن در محدوده معینی تغییر یابد. این محدوده جریانی، حدوداً به اندازه جریان نرمال یک فاز ترانسفورماتور است. در زمستان که هوا بسیار سرد میشود، اولاً امکان دارد که مایع درون تانک یخ ببندد و جداره تانک را بشکند، ثانیاً مقاومت آن را افزایش داده و جریانهای نشتی کم، توان گرم کردن مایع را نخواهد داشت تا از مقاومت آن کاسته و باعث افزایش جریانی، به حد تحریک رله حساس به جریانهای کم زمین (Sensetive Earth Fault) برسد. بنابراین لازم است که مایع تانک با گرمکن یا هیتری که درون تانک تعبیه شده است همیشه به مقار معینی گرم نگهداشته شود.
310ـ یکی از مواردی که در تستها و بازدیدهای فنی سالیانه میباید انجام شود (علاوه بر اطمینان از سلامت هیتر و ترموکوپل مربوطه)، اندازهگیری مقاومت مایع و تطبیق آن با مقداری است که در دمای زمان اندازهگیری، از منحنی مربوطه به دست میآید.
311ـ الف) خطرات ایجاد قوس الکتریکی با زمین را به حداقل میرساند.
ب) جریان اتصال کوتاه کاهش مییابد بنابراین از اثرات زیانبخش ناشی از جریانهای اتصالی زیاد نظیر سوختن هادیها جلوگیری میکند.
ج) جریانهای نشت با زمین را بتدریج افزایش داده، آشکار میکند.
د) امپدانس سلفی پست را کاهش میدهد.
312ـ برای از بین بردن نامتعادلی فلوی مغناطیسی در اتصال ستاره و نیز جلوگیری از انتقال جریان مؤلفة صفر
313ـ از ولتاژهای 110 و 127 ولت D.C استفاده میشود.
314ـ قطع کنندهها بر دو نوعند:
الف) قطع کنند پریمر: در این قطع کننده سیم پیچ جریان مستقیماً در مدار جریان قرار میگیرد.
ب) قطع کننده زگوندر: در چنین قطع کنندهای سیم پیچ تحریک مستقیماً به مدار جریان دستگاهی که حفاظت میشود وصل نمیباشد بلکه به کمک ترانسفورماتور جریان یا ولتاژ با شبکه اصلی مرتبط است.
315ـ رله اصولاً به دستگاهی گفته میشود که در اثر تغییر کمیت الکتریکی و یا کمیت فیزیکی مشخصی تحریک میشود و موجب به کار افتادن دستگاه و یا دستگاهای الکتریکی میگردد.
316ـ الف) شدت جریان الکتریکی رله آمپرمتریک
ب) ولتاژ الکتریکی رله ولتمتریک
ج) فرکانس رله فرکانسی
د) قدرت الکتریکی رله واتمتریک
هـ) جهت جریان رله جهتی
و) شدت جریان و ولتاژ رله امپدانس
317ـ الف) رله سنجش: با دقت و حساسیت معینی پس از آنکه توسط یک کمیت الکتریکی و یا فیزیکی تحریک شد شروع به بکار میکند.
ب) رله زمانی: رلهای است که پس از تحریک بر اساس زمان تنظیم شده روی آن فرمان صادر میکند
ج) رله جهتی: وقتی جریان بوبین آن در جهت تنظیم شده تحریک میشود شروع به کار میکند مثلاً برای حفاظت ژنراتور و توربینها از تنظیم جهتی استفاده میشود تا از برگشت جریان به آن جلوگیری نماید.
د) رله خبر دهنده: مشخص کننده تغییرات بوجود آمده در مدارات حفاظتی است. به طور مثال کلید قدرتی که میباید قطع شود، قطع نشده و یا به عللی فرمان قطع به کلید نرسیده و کلید به حالت وصل باقی مانده است.
هـ) رله کمکی: کار این رله، ارسال فرمان رله اصلی است و از نظر ساختمان قوی و محکم ساخته میشود تا پیام دریافت شده را به اجرا درآورد.
318ـ آلارمها به دو دسته تقسیم میگردند: 1) آلارم تریپ (قطع)، 2) آلارم غیرتریپ (هشدار دهنده) هر یک از اینها نیز به دو دسته زودگذر و پایدار تقسیم میشوند. آلارمهای زودگذر که با ریست شدن (Reset) برطرف میشوند و آلارمهای پایدار مثل عملکرد رله بوخهلتس و یک سری آلارمهای دیگر، باقی میمانند تا رفع عیب به عمل آید.
319ـ الف) رله الکترومغناطیسی، ب) رله با آهنربای دائم (آهنربایی)، ج) رل الکترو دینامیکی، د) رله اندوکسیونی، هـ) رله حرارتی، و) رله کمکی تأخیری، ز) رله حفاظتی روغنی (رله با تحریک غیر الکتریکی)
320ـ تنظیم جریان یک رله زمان ثابت را حدوداً 2/1 برابر جریان نامی فیدر قرار میدهند تا در صورت اضافه بار یا بروز اتصال کوتاه، فیدر را قطع کند. البته این رلهها هر دو نوع اضافه بار یا اتصال کوتاه را با تأخیر یکسان (زمان تنظیمی روی رله) قطع میکند و این مورد یکی از اشکالات رلههای زمان ثابت محسوب میشود.
321ـ پله زمانی و یا Margin. این فاصله زمانی برای آن است که هر رله فرصت داشته باشد اتصال بوجود آمده در پیش روی خود را پاک کند و در صورت عدم قطع کلید مربوط به خود، رله هماهنگ شده بعدی پس از گذشت زمان تأخیری خود، کلید مربوطه را قطع نماید.
322ـ رله جریانی زمان ثابت (Definite – Time) بین اضافه بارها و جریانهای اتصال کوتاه به لحاظ زمان تأخیر در قطع تفاوتی قایل نمیشود. اما رله جریانی زمان معکوس زمان عملکرد خود را معکوس با شدت جریان تنظیم میکند و لذا جریانهای اتصال کوتاه شدید را در زمانی بسیار کم و اضافه بارها (حداقل 135% بار نرمال فیدر) را پس از زمانی نسبتاً طولانی (چندین ثانیه) قطع میکند و این تشخیص، از مزیتهای رله جریانی زمان معکوس است که اجازه نمیدهد جریانهای شدید برای مدت طولانی از کابل، بریکر و ترانسفورماتور بگذرد و خسارت عمده وارد کند.
323ـ پله زمانی بین منحنیهای رلههای جریانی زمان معکوس که در یک مدار پشت سر هم و بطور هماهنگ قرار گرفتهاند، حتی برای یک جریان اتصالی مشخص، یکسان نیست و لذا در جریانهای اتصال کوتاه متفاوت هم، این پلههای زمانی تغییر میکند. البته این تفاوتها زیاد نیست و مشکلی هم بوجود نمیآورد. این دقت تنظیمگذار است که منحنیهای مناسب برای رلههای پشت سر هم را به درستی انتخاب کند و به هر حال، این منحنیهای انتخاب شده باید بگونهای کنار هم قرار گیرند که در ضعیفترین و شدیدترین جریانهای اتصالی، فاصلههای زمانی هر دو رله پشت سر هم کمتر از حداقل لازم (4/0 ثانیه) نشود. در رلههای دیجیتال جدید که دقت بیشتری دارند گاهی این فاصله زمانی را تا 3/0 ثانیه هم تقلیل میدهند.
324ـ استفاده از دو رله جریانی برای دو فاز (فازهای کناری)، به جهت صرفهجویی معمول شده است و البته این وضعیت، معمولاً در فیدرهای 20 کیلو ولت (و سطوح پایینتر) مشاهده میشود و چندان اشکالی را هم در تشخیص فاز مورد اتصالی بوجود نمیآورد. زیرا، اگر اتصالی در فاز وسط با زمین باشد، رله زمین و اگر اتصالی بین فاز وسط و یکی از فازهای کناری باشد، رله مربوط به همان فاز کناری عمل کرده و پرچم خواهد انداخت و اپراتور از نوع عملکرد اندیکاتور (پرچم) خواهد فهمید که اتصالی در فاز وسط رخ داده است.
325ـ رله نامتعادلی (رله زمین) فقط زمانی عمل خواهد کرد که اتصال باز مین رخ داده باشد. در اتصالیهای فاز با فاز (دو فازو یا سه فاز بدون ارتباط با زمین)، با تنظیمی که رله زمین دارد، هیچگاه عملکرد نخواهد داشت مگر آنکه نامتعادلی جریانها به گونهای باشد که از حد تنظیمی رله زمین بگذرد.
326ـ تانک رزیستانس باعث میشود که جریان نشتی بتدریج زیاد شده و به حدی برسد که رله نوترال را تحریک کند. در پستهای فاقد تانک رزیستانس جریان نشتی اگر به مقدار کم باشد مقدار آن ثابت مانده و علاوه بر ایجاد تلفات، باعث گرم شدن ترانسفورماتور نوتر میشود. در این پستها برای آشکار نمودن جریانهای کم این تمهید بکار گرفته شده است که یک رله جریانی با تنظیم پایین که بر سر راه جریان نوترال قرار گرفته تحریک میشود و فرمان به یک رله تأخیر زمانی میدهد. زمان تأخیری این رله یک دقیقه است و چنانچه ظرف این مدت نشتی برطرف نشده باشد، فرمان آلارم میدهد.
این آلارم برای هوشیار کردن اپراتور است که اگر به فیدر خاصی از لحاظ سابقه جریان نشتی مظنون است، آن را قطع کند و جریان نشتی از نوترال حذف شده و رله به وضعیت عادی خود برگردد. اگر چنین اقدامی صورت نگیرد و جریان نشتی ادامه پیدا کند، رله زمانی، فرمان به یک رله زمانی دیگر با تأخیر 3 دقیقه میدهد و در صورت ادامه داشتن جریان نشتی فرمان قطع طرف ثانویه ترانسفورماتور صادر میشود. به این مجموعه، رله دو مرحلهای گفته میشود. پیش از بکارگیری این طرح در اینگونه پستها از یک نوع رله مجهز استفاده میشد که همه فیدرهای خروجی را زیرنظر داشت و جریان نشتی آنها را میسنجید و این سنجش را به صورت چرخشی انجام میداد و در صورت احساس وجود جریان نشتی در هر یک از آنها فرمان قطع آن فیدر را صادر میکرد. اما این رلهها بدلایلی از مدار خارج شدهاند.
327ـ رله R.E.F عبارت است از یک رله جریانی حساس، که بر سر راه دو جریان قرار گرفته است: یک جریان از نوترال ترانسفورماتور میآید و جریان دیگر باقیمانده جریانهای سه فاز فیدر ترانس است. این باقیمانده در حقیقت عبارت است از جریان رزیجوال (Residual) سه فاز فیدر ترانس خواهد بود. از آنجا که رله R.E.F اتصال به زمین کابل یا باسبار خروجی از ترانسفورماتور تا فیدر ترانس را میبیند، بنابراین در حالت نرمال نه جریان رزیجوال وجود دارد و نه جریان برگشتی از نوترال و لذا رله نیز بدون عمل خواهد بود. اما در صورت بروز اتصال زمین در محوده نوترال تا فیدر ترانس مربوطه، از نوترال جریانی عبور خواهد کرد، در حالی که جریان رزیجوال فیدر ترانس ناچیز بوده و تفاوت این دو موجب عملکرد R.E.F خواهد شد.
با توجه به شکل صفحه بعد چنانچه اتصالی بعد از فیدر ترانس رخ داده باشد، R.E.F عملکرد نخواهد داشت زیرا که جریان رزیجوال و جریان نوترال با هم برابر بوده و مازادی نخواهند داشت تا باعث تحریک R.E.F شود.
328ـ زمان عملکرد رله R.E.F نباید تأخیری باشد و فلسفه قرار دادن این رله برای محدوده باس یا کابل بعد از ترانسفورماتور آن است که اتصالیهای رخداده در محدوده نزدیک ترانسفورماتور قدرت را که میتواند بسیار شدید باشد، بلافاصله و بدون فوت وقت قطع کند تا ترانسفورماتور و همینطور کابل یا باسبار متصل به ترانسفورماتور آسیب کمتری ببیند. توضیح آنکه اتصالیهای واقع در محدوده عملکرد رله R.E.F به دلیل کم بودن امپدانس مسیر، از شدت بیشتری برخوردار خواهد بود و دلیلی برای تأخیر در قطع وجود نخواهد داشت.
329ـ خیر، با عملکرد رله R.E.F هر دو طرف ترانسفورماتور قطع میشود زیرا که کابل یا باسبار متصل به ترانسفورماتور قدرت بدون واسطه بریکر به آن متصل شده است و قطع فیدر ترانس به تنهایی برای رفع اتصالی از ترانسفورماتور بیفایده خواهد بود.
330ـ ظاهراً بنظر میرسد که عکسالعمل رله بوخهلتس در برابر مشکلات داخلی ترانسفورماتور از قبیل اتصال حلقه یا اتصال سیم پیچ به بدنه و یا تولید گاز (به هر علت که باشد)، کد باشد اما چنین نیست و عملکرد رله بوخهلتس در این موارد سرعتی حدود عملکرد رله دیفرنسیال را دارد و لذا در بعضی از کشورها، حفاظت اصلی ترانسفورماتور قدرت به شمار میآید.
331ـ عملکرد رله بوخهلتس غالباً خبر از بروز اشکال عمده در ترانسفورماتور میدهد؛ به جز مواردی که در اثر تبخیر رطوبت موجود در روغن ترانسفورماتور، آلارم یا فرمان قطع از جانب بوخهلتس صادر شود، در بقیه موارد مبین مسألهای حاد در ترانسفورماتور خواهد بود و بنابراین تا بررسی عیب و مشخص شدن آن، اجازه نخواهیم داشت ترانسفورماتور را برقدار کنیم. عملکرد رله بوخهلتس، در بسیاری از طرحها، رلة قفل شدگی (Blocking) را تحریک کرده و از این طریق، فرمان وصل ترانسفورماتور قفل میشود تا پس از بررسی و رفع قفل شدگی (Deblocking) توسط متخصص یا اپراتور، ترانسفورماتور اجازه وصل یابد.
332ـ بله، معمولاً چنین اتفاقی میافتد. زیرا که باز یا بسته شدن دریچههای روغن، با ضربه همراه بوده و ایجاد موج در روغن ترانسفورماتور و هوای بالای محفظه روغن نموده، گاهاً عملکرد کاذب رله بوخهلتس را فراهم میآورد. برای رفع این مشکل در این ترانسفورماتورها، از یک نوع کنتاکتور بسیار ظریف و حساس استفاده میشود تا به هنگام عملکرد دریچههای روغن، مدار فرمان قطع رله بوخهلتس، برای مدت زمانی کوتاه (کسری از ثانی) بلوکه شود تا از صدور فرمان بیمورد جلوگیری شود، پس از گذشت این پریود، مدار فرمان بوخهلتس نرمال شده و در صورت وجود اشکال واقعی در ترانسفورماور، فرمان قطع صادر خواهد شد.
235ـ نصب خازنهای پر قدرت در پستهای فشار قوی به منظور جبران کردن (کمپانزه نمودن) بار راکتیو شبکه میباشد چون خاصیت سلفی شبکه انتقال در مواقع بارگیری از خاصیت خازنی آن به مراتب زیادتر است و مصرف برق در شبکههای توزیع همیشه با پس افت جریان از ولتاژ و مصرف مگاوار اندوکتیو توأم است، لذا در تمام مواقع بارگیری، بخشی از انرژی به صورت مگاوار اندوکتیو از چرخه مصرف خارج میشود و جریان خطوط انتقال به دلیل فوق بالا میرود که منجر به افت ولتاژ میگردد.
نصب خازنهای با قدرت زیاد قسمت اعظم این مگاوار اندوکتیو را جبران میکند که نتیجتاً به دلیل پایین آمدن جریان، افت ولتاژ به میزان زیاد جبران میگردد.
236ـ خازنهای سری و موازی
1ـ خازنهای سری که برای پایداری شبکه به کار میروند.
2ـ خازنهای موازی که برای کنترل ولتاژ در شبکه به کار میرود.
237ـ به صورت ستاره دوبل
238ـ برای خروج سرسیمهای ترانسفورماتور از داخل تانک و اتصال آنها به تجهیزات و عایق نمودن آنها از بدنه ترانسفورماتور از بوشینگ استفاده میکنند.
239ـ مقرهها وسایلی هستند که هادی الکتریکی تحت ولتاژ را از یکدیگر و نسبت به زمین عایق و جدا میکنند.
240ـ الف) با استفاده از میگر مشخص میشود که قسمتهایی که عایق شدهاند با زمین تماس دارند یا خیر که در صورت تماس با زمین دستگاه مقدار صفر را نشان خواهد داد.
ب) مشخص کردن این که قسمتهای عایق جذب رطوبت کردهاند که در این حالت دستگاه مقدار کمتر از حد نرمال را نشان خواهد داد.
241ـ معمولاً باید نسبت تبدیل C.Tها یا P.Tها یا میترینگهای مربوطه مطابقت داشته باشد (برابر باشد) در اثر افزایش جریان فیدرها مسأله تعویض C.Tها الزامی است. به علت نبودن و صرفهجویی در تعویض میترینگهای مربوطه مقدار خوانده شده را در عددی به شرح زیر ضرب میکنند. مثال:
CTR = 100/5 (قبلی)
CTR = 200/5 (جدید)
ملاحظه میشود که مقدار جریان عبوری از اولیه دو برابر مقدار خوانده شده در آمپرمتر است لذا مقدار خوانده شده را در عدد 2 ضرب میکنیم.
242ـ ترانسفورماتور جریان و ولتاژ
243ـ از دستگاهی به نام میگر استفاده میکنند.
244ـ الف) آوومتر باتری نداشته باشد.
ب) فیوزش سوخته باشد.
245ـ در پستهای فشار قوی و متوسط، سه گونه ثبات استفاده میشود.
1ـ ثبات حادثه که به آن Event Recorder یا ثبات وقایع اتلاق میشود.
2ـ ثبات شکل موج (جریان و ولتاژ) که به آن Fault Recorder یا اسیلوگراف گفته میشود.
3ـ ثبات فاصله نقطه اتصالی تا پست که Fault Locator نامیده میشود.
توضیح آنکه Event Recorder فقط شروع و خاتمه یک حادثه را ثبت میکند (به لحاظ زمانی و دستگاهی که عمل کرده است)؛ نظیر باز شدن بریکر وز مان باز شدن آن و یا نوع رله عمل کرده و زمان عمل آن. ولی Fault Recorder، شکل موج جریان (برای سه فاز یا هر یک از فازهای مورد نظر تنظیم گذار) و یا ولتاژ را ثبت میکند و در جهت بررسی مقدار و چگونگی حادثه و شدت آن مورد استفاده قرار میگیرد. از شکل موجهای ثبت شده توسط اسیلوگرافهای جدید، حتی میتوان هارمونیکهای موجود در مدار را که در جریان اتصال کوتاه تولید شدهاند، استخراج نمود. این گونه اسیلوگرافها در رلههای جدید بصورت همراه وجود داشته و حافظه ثبت اطلاعات در این وسایل به گونهای است که میتواند صدها حادثه را جهت مطالعات بعدی نگهداری نماید.
دستگاه Fault Locator در گذشته به صورت یک دستگاه بزرگ (مشابه رله دیستانس) و جداگانه به همراه رلههای دیستانس نصب و بکار برده میشد. اما در حال حاضر، قسمتی از هر رله دیستانس محسوب شده و فاصله نقطة اتصالی تا پست را به دقت ثبت میکند.
246ـ بعد از یادداشت و ریست آلارمهای ظاهر شده روی تابلو فرمان، با مراجعه به کنار اسیلوگراف، پوش باتون واقع روی درب اسیلوگراف را فشار داده تا خود دستگاه از نظر مکانیکی و الکتریکی به صورت نرمال درآید. سپس کاغذ عمل کرده به آرامی به طرف پایین کشیده شود تا قسمت سفیدی کاغذ کاملاً ظاهر شود. بعد یک دست روی کاغذ گذاشته با دست دیگر کاغذ عمل شده را جدا مینماییم. این کار را طوری انجام میدهیم که کاغذ موجود روی اسیلوگراف از جای خود منحرف و یا کج نشود. انجام این عمل توسط خطکش یا مشابه آن کیفیت برش کاغذ را بهتر خواهد نمود. در ضمن سعی شود انتهای کاغذ موجود روی اسیلوگراف صاف بریده شده و پیچشی به طرف داخل نداشته باشد. بعد از جدا نمودن کاغذ، روی آن تاریخ و ساعت عملکرد را به طور دقیق یادداشت نموده و نیز جهت فلش و نام فیدر مربوطه فراموش نشود و سپس جهت ارسال آن برای بررسی روی اتفاقات شبکه یا مسأله مربوط به انتقال قدرت (برای مواقع ضروری) به صورت آماده نگهداری شود.
247ـ سنکرون چک برای مقایسه اختلاف ولتاژ و اختلاف فاز دو قسمت که باید پارالل گردند بکار میرود تا از سنکرون بودن دو قسمت اطمینان حاصل گردد.
248ـ ضریب کنتور عبارتست از:
C.T.R: نسبت تبدیل ترانسفورماتور جریان
C.T.Rc: نسبت تبدیل ترانسفورماتور جریان کنتور = ضریب کنتور
C.T.R: نسبت تبدیل ترانسفورماتور ولتاژ
C.T.Rc: نسبت تبدیل ترانسفورماتور ولتاژ کنتور
N: ضریب ثبت شده روی کنتور
249ـ اگر نسبت تبدیل ترانسفورماتور جریان 1200/5 و جریان کنتور 400/5 باشد و ولتاژ تغذیه کنتور 20000/110 و P.T هم 20000/110 باشد و ورودی کنتور 1000 نوشته شود پس مقدار ضریب کنتور برابر است با:
250ـ دو نوع ولتاژ DC موجود است:
1ـ 47V DC برای سیستمهای مخابراتی (P.L.C، دازا و…) و سیستمهای هشدار دهنده
2ـ 110V DC و 127V DC برای رلهها
2151ـ 1ـ برای تغذیه رلههای حفاظتی:
الف) بویین عمل کننده ب) فرمانهای آلارم و تریپ صادر شده
2ـ بویین قطع و وصل دیژنکتورها
3ـ سیستم آلارم
4ـ روشنایی اضطراری
5ـ سیستمهای مخابراتی
252ـ به منظور شارژ باتریها و در صورت قطع باتریها، تأمین کننده مدار DC نیز میباشد.
253ـ کلیة باتریهای مورد نیاز جهت تأمین مصارف DC پست در یک اتاق مجزای ضد اسید به نام اتاق باتری یا باتریخانه نصب میگردند.
254ـ باتریها بر اساس سطح ولتاژ به یکدیگر به صورت سری بسته میشوند و ترمینال آنها پس از اتصال به جعبة فیوز به صورت موازی به شارژر که در خارج از اتاق باتری (معمولاًاتاق رله) قرار دارد، متصل میگردند.
255ـ به عنوان یک منبع تغذیه برق DC قابل حمل و نقل میباشد.
ـ باتریها قادرند مقادیر زیادی برق DC در مدت زمان کوتاهی تأمین نمایند و در مدت معین و طولانی با جریان نسبتاً کمی شارژ گردند.
ـ باتریها به عنوان برق DC اضطراری یک منبع تغذیه قابل اطمینان میباشند که میتوانند بعد از قطع برق شبکه بلافاصله مورد استفاده قرار گیرند.
ـ برای تأمین ولتاژ DC و تغذیه مدارهای فرمان تابلوها و کلیدهای قدرت، در پستها و نیروگاهها استفاده میگردد.
ـ استفاده از مبدلهای DC/AC در کامپیوترها
256ـ آمپر ساعت و ولتاژ و منحنی شارژ و دشارژ
257ـ الف) توجه به سیستم تهویه و گرمایشی اتاق باتری؛
ب) گریسکاری کنتاکتهای باتری جهت جلوگیری از اکسیده شدن آنها؛
ج) نظارت بر سطح محلول داخلی باتری و تأمین آن با توجه به غلظت مجاز؛
د) کنترل آمپر شارژر؛
هـ) انجام تست ولتاژی سلولها.
258ـ موارد کنترل و بازدید باتریخانه پستها عبارتند از:
1ـ کنترل ولتاژ باتریها 110 ولت و 48 ولت که نبایستی با این مقادیر اختلاف چندانی داشته باشد البته ولتاژ باتریها بستگی به نوع شارژ و باتریها و تنظیمات شارژر دارد. 2ـ آب باتری هیمشه باید در حد نرمال نگهداری شود. 3ـ آمپر شارژ باتریها نبایستی از حدود نرمال تجاوز کند (حدود پنج آمپر) توضیح این که آمپر شارژر تقریباً ثابت است و وقتی که باتریها سالماند آمپر شارژر عدد کم و ثابت میباشد. 4ـ غلظت باتری برای باتریهای بازی و اسیدی تقریباً 24/1 میباشد که در هنگام شارژ کامل سنجیده میشود. 5ـ تمیز نگهداشتن کنتاکتهای باتریها. زیرا به مرور زمان در اثر فعل و انفعالات شیمیایی داخل باتری و تغییر جهت جریان در شارژ و دشارژ، کنتاکتهای مثبت اغلب اکسیده میشوند.
259ـ وقتی که شارژر در حالت اتومات قرار گرفته و کلید تغذیه باتریها وصل شود، ابتدا شارژ بالایی میکشد ولی به تدریج، جریان شارژ کاهش یافته و به حدی میرسد که میباید شارژ باتریها قطع گردد. لذا با تنظیمی که روی آمپر متر قرار اده شده، کلید خروجی شارژر (به طرف باتریها) قطع میشود. مدتی بعد که باتریها دشارژ شده و ولتاژ باتریها افت پیدا میکند (به حد تنظیمی پایین میرسد). با فرمانی که از طرف رلة ولتمتریک داده میشود، کلید خروجی شارژر (به طرف باتریها) مجدداً وصل میگردد. بدیهی است که برای پرهیز از تکرار بیهوده این قطع و وصلها، وجود یک تایمر ضروری است تا تأخیر لازم برای این قطع و وصلها فراهم شود.
260ـ واحد سنجش قدرت باتری آمپر ساعت (AH) نام دارد و مفهوم آن این است که اگر از باتری شارژ شده در زمان T ساعت شدن جریان ثابت بکشیم حداکثر میتوانیم به اندازه آمپر از باتری جریان بکشیم و دراین حالت باتری دشارژ شده و ولتاژ آن به حدی افت میکند که برای جلوگیری از خراب نشدن حتماً باید مجدداً شارژ شود. مثلاً اگر آمپر ساعت باتری 75 باشد و بخواهیم به مدت 10 ساعت از آن بار بکشیم حداکثر میتوانیم از باتری استفاده نماییم، البته هرگز نباید باتری را تا این حد دشارژ نمود.
261ـ الکترولیت باتریهای موجود پستها دو نوع است: 1ـ بازی 2ـ اسیدی
ترکیب اصلی باتریهای اسیدی، اسید سولفوریک رقیق شده است که غلظت آن در شارژ کامل 24/1 و ترکیب باتریهای قلیایی، هیدرکسید پتاسیم با غلظت 14/1 در شارژ کامل و دمای است.
262ـ برای تغذیه مصارف AC پست از ترانسفورماتور تغذیه داخلی استفاده میکنند و موارد استفاده آن در روشنایی، تغذیه هیترها، شارژر، موتورهای دیژنکتور، تپ چنجر ترانسفورماتورها و رلههای حفاظتی را میتوان نام برد.
263ـ در مواقع ضروری که ولتاژ 380 ولت AC پست، به عللی قطع گردد و نظر به اهمیت تغذیه داخلی پست و تأمین مصارف ضروری برخی تجهیزات پست از قبیل تغذیه شارژرها. پمپ هیدرولیکی دیژنکتورها، سیستمهای خنک کنده (فن و پمپ) ترانسفورماتورهای قدرت، تغذیه موتور تپ چنجر و روشنایی اضطراری، از دیزل ژنراتور استفاده میشود.
264ـ لاین تراپ (Line Trap) یا تله موج دستگاهی است متشکل از سلف و خازن موازی، که به منظور جلوگیری از ورود امواج فرکانس بالا که توسط دستگاه پیالسی روی خطوط فشار قوی تزریق میشود به کار میرود و از آنجایی که این دستگاه در مسیر خط قرار میگیرد میباید قدرت تحمل جریان خط در شرایط عادی و موقع اتصال کوتاه را دارا باشد. کلاً میتوان گفت که لاین تراپ در اصل یک فیلتر است.
265ـ محل قرار گرفتن لاین تراپ به طور سری بعد از برقگیر و C.V.T یا کوپلینگ کاپاسیتور و به طرف پست است که بر روی یک یا دو یا سه فاز قرار میگیرد.
266ـ 1ـ بیسیم
2ـ تلفن شهری (ثابت ـ سیار)
3ـ تلفن P.L.C
4ـ تلفن D.T.S
5ـ تلفن ماهوارهای
267ـ Name Plate عبارت است از پلاک مشخصه تجهیزات که اطلاعاتی از نظر نحوة عملکرد و ساختمان داخلی آن و همچنین شماره سریال، تیپ یا کارخانه سازنده و ولتاژهایی که با آن تست گردیده روی دستگاه نصب میگردد.